بررسی عوامل محیطی مؤثر بر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی (مطالعه موردی: شهر زنجان)

نوع مقاله : علمی- پژوهشی

نویسندگان

1 دانش‌آموخته کارشناسی ارشد حقوق، گرایش حقوق جزا و جرم‌شناسی، گروه حقوق، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران

2 استادیار گروه حقوق، دانشگاه کردستان، کردستان، ایران.

3 استادیار گروه حقوق، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.

چکیده

تحقیق حاضر، به‌دنبال بررسی علل اعتیاد به مواد مخدر صنعتی در شهر زنجان می‌باشد. در بررسی این مسئله از نظریه‌های آنومی دورکیم و مرتن و بی‌سازمانی اجتماعی شاو و مک‌کی استفاده شده است.روش تحقیق، علّی ـ مقایسه‌ای بوده و جامعۀ آماری آن را معتادان حاضر در کمپ‌ها تشکیل می‌دهند. نمونۀ موردمطالعه 180 نفر از افراد موجود در این کمپ‌ها بوده که به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده‏ها پرسش‌نامۀ محقق‌ساخته بوده و برای روایی آن از روش اعتبار محتوا و برای پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده گردید که میانگین آلفای کل متغیرهای مستقل، با میزان 77/0 به‌دست آمد. بر اساس یافته‌های این پژوهش،بیشترین موارد تغییر الگوی مصرف از مواد سنتی به صنعتی را کمتر بودن میزان سرخوشی و نشئگی و دشواری مصرف مواد سنتی و نیز ارزانی مواد صنعتی اعلام نموده‌اند.از نظر مکانی هم، مناطق بیسیم، اسلام‌آباد و دانشسرا به ترتیب بیشترین آمار محل سکونت مصرف‌کنندگان را به خود اختصاص داده است. نتایج به‌دست‌آمده در این تحقیق با نتایج برخی پژوهش‌های انجام‌شده همسو بوده و نظریه‌های مورداستفاده در این مقاله را موردتأیید قرار داده و حاکی از آن است که بین آنومی، محل سکونت و مهاجرت، بیکاری، دسترسی آسان و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی رابطۀ معنی‌دار قوی وجود دارد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Reviewing environmental factors affecting the drug industrial (case study: Zanjan)

نویسندگان [English]

  • reza ahadi 1
  • shahram mohammadi 2
  • hasan toghranegar 3
1 M.A. in Law, Criminal Justice and Criminology, Law Department, Faculty of Humanities and Social Sciences, University of Kurdistan, Sanandaj, Iran
2 Assistant Professor, Department of Law, University of Kurdistan, Kurdistan, Iran.
3 Assistant Professor, Department of Law, University of Zanjan, Zanjan, Iran.
چکیده [English]

This study investigates the reasons of industrial drug addiction in Zanjan. To investigate the problem, Durkheim and Merton's theories, Shaw and Mackey's social disorganization have been used. The methodology is causal-comparative and the population includes the addicts in camps. The sample includes 180 subjects of those available in these camps selected through simple sampling. The tools for data collection is a self-designed questionnaire, and content validity and Cronbach's alpha were used for validity and reliability respectively, where the total alpha value of independent variables was 0.77. Based on the findings of this study, The main items for changing the pattern of consumption from traditional to industrial drugs are the traditional ones having less euphoria and more consumption difficulty as well as the industrial drugs being cheap. In terms of location, Bisim, Islamabad and Daneshsara have respectively the most individuals consuming industrial drugs.The results obtained in this study are consistent with the results of some of the results of the studies conducted and confirmed the theories used in this article. The results show that there is a significant relationship among anomie, place of residence and emigration, unemployment, easy access and addiction to the industrial drugs.

کلیدواژه‌ها [English]

  • anomie
  • easy access
  • industrial drugs
  • place of residence and emigration
  • unemployment

 

مقدمه

وابستگی به مواد مخدر مسئله ای اجتماعی است. اعتیاد در واقع، عامل ظهور بسیاری از آسیب های اجتماعی و نابسامانی های خانوادگی و فردی می باشد. «پدیدۀ اعتیاد و به خصوص افزایش سوءمصرف و وابستگی به مواد مخدر صنعتی باتوجه به تأثیرات روحی، روانی، اخلاقی و اجتماعی، خانواده و جامعه را تهدید می کند و به رفتارهای آسیب زایی مانند تنش در نقش های خانوادگی، ولگردی و دیگر رفتارهای کج روانه منجر می شود. به همین خاطر، از مهم ترین مسائل اجتماعی جهان امروز و همچنین یکی از عوامل تأثیرگذار در بسیاری از آسیب های اجتماعی به شمار می رود.»1 اعتیاد یک بیماری اجتماعی است که به عنوان یک پدیدۀ مهلک و مخرّب در هر جامعه ای مطرح می باشد. تا زمانی که به ویژگی های معتاد و علل گرایش او به اعتیاد، توجه نشود، درمان جسمی و روانی فقط برای مدتی کوتاه، اثربخش خواهد بود و فرد معتاد دوباره گرفتار مواد مخدر خواهد شد.2 باتوجه به افزایش پرخطر اعتیاد به مواد مخدر در جامعۀ جهانی، ایران نیز از این امر مستثنا نیست. با توجه به اینکه کشور ما به دلیل قرار گرفتن در مسیر ترانزیتی شرق به غرب، موقعیت حساسی دارد؛ مواد مخدر سنتی تولید شده در کشورهای همسایه ی شرقی برای حمل به سمت کشورهای غربی و یا مواد مخدر صنعتی و شیمیایی از غرب به شرق، به صورت قاچاق، وارد کشورمان می‏گردد. هرچند که امروزه با به وجود آمدن آزمایشگاه های خانگی تولیدکنندۀ مواد مخدر صنعتی، تولید، توزیع و حمل مواد آسان شده است، ولی موقعیت استراتژی کشور ما، خطر بالقوه ای برای جمعیت شهرهای مختلف کشور، به خصوص قشر جوان و نوجوان جامعه می باشد.

تحقیقات نشان می دهند که باتوجه به درصد بالای جمعیت جوان در ایران، آمار معتادان جوان و نوجوان رو به افزایش و سن آنها رو به کاهش است. در واقع، طبقۀ جوان بیش از میانسال و سالخوردگان به اعتیاد گرایش یافته اند و متأسفانه مواد مخدر صنعتی مثل کراک و شیشه تبدیل به متداول ترین مواد مخدر مورداستفادۀ آنان شده است.3 اعتیاد معضلی است که جوامع را تحت الشعاع قرار داده و روزبه روز گرایش به مصرف مواد مخدر افزایش پیدا می کند. این موضوع در جامعه علاوه بر یک معضل و جرم، یک بیماری نیز تلقی می شود و بایستی با راهکارهای مناسب برای مقابله با این معضل اقدام نمود. در واقع مسئلۀ اعتیاد هم به عنوان یک معضل فردی و هم به عنوان یک معضل اجتماعی است و در سطح جامعه منجر به از بین رفتن نیروها و انرژی جامعه و کارکردهای فردی و خانوادگی می شود.4 شناسایی علل اساسی آنها می تواند بسیاری از نیروهای ازدست رفتۀ جامعه را تجدید نموده و در مسیر سالم جامعه هدایت کند. اگرچه مسئلۀ مواد مخدر و استعمال تریاک در همۀ کشورها پیشینۀ تاریخی دارد، لیکن اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر و روان گردان ها در عصر ما پدیده ای است که با پیشرفت صنعت و توسعۀ کشورها، درحال گسترش است. اعتیاد به مواد مخدر، پدیده ای جدید و خاص زندگی مدرن است، چراکه مصرف مواد مخدر اگر هم در گذشته وجود داشت به عنوان اعتیاد و یا انحراف شناخته نمی شد؛ اما با گسترش فرهنگ مدرن، ارزش ها و هنجارها نیز رواج یافته و کنش ها و رفتارهایی چون اعتیاد به مواد مخدر، متعارض با هنجار تلقی شده است.5 در دو یا سه دهۀ اخیر، جهان با آمارهای تکان دهنده ای از شیوع مصرف مواد به ویژه در بین جمعیت جوان و نوجوان مواجه است و کشور ایران، هم اکنون دارای یکی از جوان ترین جمعیت های جهان است و ازآنجایی که اعتیاد عمدتاً نسل جوان هر جامعه ای را تهدید می کند، ایران نیز از این مسئله مُبرّا نیست.6 چون ایران تبدیل به ترانزیتی برای مواد مخدر شده، جوانان و نوجوانان به طور بالقوه در معرض اعتیاد به مواد مخدر هستند و همچنین اعتیاد در میان دانش آموزان و دانشجویان از مسائل روز و موردتوجه است.7 در واقع، جوان بودن در عین اینکه فرصت تلقی می شود، تهدید نیز به شمار می رود زیرا با افزایش جمعیت جوان، میزان آسیب پذیری این جوامع (ایران) به لحاظ مصرف مواد مخدر صنعتی مضاعف می شود.8 آنچه امروزه در کشور ما تأمل بیشتری را می طلبد، تغییر گرایش افراد و به ویژه جوانان از مواد مخدر سنتی همچون تریاک و حشیش به سمت مواد مخدر صنعتی مثل اکستازی، شیشه، کراک و ... است. هرچند میزان شیوع مصرف مواد مخدر صنعتی متفاوت گزارش گردیده، ولی آنچه مهم است اینکه مصرف زودرس در اوایل نوجوانی و حتی کمتر از آن بوده است. در واقع، امروزه شاهد رشد چشمگیر مصرف موادمحرّ ک به ویژه مت آمفتامین ها در کشور هستیم که بیشترین پتانسیل ایجاد آسیب های روانی و اجتماعی را دارند و باتوجه به روند مصرف مواد اعتیادآور در کشور با تکیه بر ورود و تولید مواد مخدر صنعتی جدید درداخل، همچنین بروز نسل جدید مصرف کنندگان پرخطر موادمحرّ ک و افزایش آسیب های ناشی از مصرف این مواد در میانخانواده، جوانان وزنان، لزوم به کارگیری سازکارهای مبتنی بر شناسایی و بازبینی توانایی های بالقوۀ موجود در جامعه ضرورتدارد.9

با اینکه دستگاه قضایی و انتظامی از بعد کیفری، برخوردهای شدیدی با این افراد دارند، ولی این معضل روزبه روز روند افزایش را در پیش می گیرد؛ بنابراین، می توان گفت تا زمانی که مشکلات ساختاری ـ فرهنگی اصلاح نشوند، هیچ اثری از کاهش این مسئلۀ بحران ساز نخواهیم دید. هرچند که در قانون مبارزه با مواد مخدر، انواع مجازات های سخت و سیاست های بازپروری نیز اعمال می شود، ولی همچنان تعداد معتادان به ویژه در زمینۀ مواد مخدر صنعتی افزایش پیدا می کند. به نظر می رسد، صرف اعمال مجازات کیفری و اقدامات تأمینی کافی برای مقصود نخواهد بود، بلکه بایستی بسترهای اجتماعی اصلاح شود و نیز بایستی علل این امر را در درون جامعه جستجو کرد و نه صرفاً در خود فرد. این مسئله قبل از اینکه یک معضل فردی باشد، یک معضل اجتماعی است و تا زمانی که ریشه های این معضل در درون جامعه کنده نشود، مجازات و اقدامات بازپروری کارساز نخواهد بود. این مسئلۀ مهم در همۀ شهرهای ایران وجود دارد و یکی از شهرهای آسیب پذیر، به دلیل واقع شدن در مسیر ارتباطی تهران ـ تبریز، شهر زنجان می باشد که ممکن است حمل انواع مواد مخدر سنتی و صنعتی از طریق این مسیر صورت بگیرد که این امر، دسترسی مردم این شهر را به مواد مخدر موردنظر، آسان کرده و آنها را به طور بالقوه در معرض سوءمصرف مواد قرار خواهد داد؛ و از سوی دیگر، باتوجه به اینکه استان زنجان در شمال غرب کشور واقع شده و موقعیت ارتباطی مهمی دارد و نیز همان طور که قبلاً گفته شد، ایران معبر ترانزیتی برای انتقال مواد مخدر از کشورهای شرقی به سمت اروپاست و زنجان نیز در یکی از مسیرهای اصلی واقع شده است و شاید بخش عظیمی از قاچاق انواع مواد مخدر از این مسیر ترانزیتی صورت بگیرد و به این خاطر، این امر می تواند آسیب زا و خطرآفرین برای ساکنین این شهر و به خصوص برای نوجوانان و جوانان باشد، چه اینکه مواد موردنظر به نوعی در دسترس افراد قرار می گیرد. در واقع، آسیب های اجتماعی به وجودآمده از این معضل در شهر موردمطالعه قابل توجه و نگران کننده می باشد. سؤال پیش آمده این است که علل مؤثر بر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی در شهر زنجان چیست؟ در واقع، شناخت و بررسی عوامل محیطی مؤثر بر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی در شهر زنجان و درک صحیح این عوامل می‏تواند برنامه های مربوط به کنترل و پیشگیری از گرایش مردم این شهر به مواد مخدر صنعتی را هدایت و پشتیبانی کند. طبق بررسی های صورت گرفته می توان گفت که بیشترین رده سنی افراد موردمطالعه جوانان و از لحاظ تحصیلات هم اغلب فاقد تحصیلات عالیه می باشند. بیشترین مواد مصرفی آنها نیز شیشه و هروئین بوده است و یکی از عوامل مؤثری که موجب تغییر الگوی مصرف از مواد سنتی به صنعتی گردیده، پایین بودن سرخوشی و نشئگی مواد مصرفی اعلام شده است. از لحاظ منطقه سکونت، نیز بیشترین فراوانی به ترتیب به مناطقِ بیسیم، اسلام آباد، دانشسرا، فرودگاه و امجدیه اختصاص داشت که درحقیقت، مناطق مذکور از لحاظ فیزیکی، شرایط نامناسبی دارند. مع‏الوصف، بایستی اذعان کرد که متغیرهایی مثل سن، میزان تحصیلات، شرایط مکانی و محیطی حاکم بر منطقه، بر زمینه سازی و رشد این معضل مؤثر بوده است. همچنین از مهم ترین عوامل اجتماعی نقش آفرین در حوزه اعتیاد در این شهر می‏توان به آنومی، الگوی محل سکونت و مهاجرت، دسترسی آسان به مواد مخدر و بیکاری اشاره کرد. در واقع، با وجود جرم‏انگاری های شدید قانون مبارزه با مواد مخدر در راستای پیشگیری و کاهش این معضل اجتماعی، اما همچنان گرایش و مصرف این مواد خانمان سوز روبه افزایش است. آنچه که بایستی موردتوجه باشد اینکه اعتیاد یک بیماری اجتماعی تلقی شود تا یک رفتار مجرمانه، در چنین شرایطی بازپذیری اجتماعی این افراد آسان تر خواهد بود و جامعه دیگر به این افراد با عینک بزهکارانه نگاه نخواهد کرد؛ بنابراین برای حل این مسئله به نظر می رسد که بایستی ریشه‏ای و زیربنایی اقدام شود و برای این منظور، باید شکاف های موجود در جامعه، چه از نظر اجتماعی ـ فرهنگی و چه از نظر اقتصادی برطرف گردد تا شاید بتوان از یک سو، از آثار اجتماعی این معضل درخصوص معتادان کاست و از سوی دیگر، پیشگیری مؤثری را نهادینه کرد.

 

۱- مبانی نظری

جامعه شناسان و جرم شناسان معضلات و آسیب های اجتماعی را از ابعاد گوناگون موردکاوش و بررسی قرار داده اند و در این راستا نیز نظریاتی برمبنای یافته ها و نتایج تجربی مطرح نموده اند. اعتیاد به مواد مخدر نیز از مسائلی است که موردتوجه این نظریه پردازان بوده است. به همین خاطر، ما این تحقیق را بر اساس نظریه های آنومی دورکیم، آنومی مرتن و بی سازمانی اجتماعی شاو و مک کی موردبررسی قرار می دهیم.

اعتیاد یکی از چالش های اساسی جوامع امروزی بوده و بر اساس نظریۀ فشار می توان گفت که اصولاً یک پدیدۀ اجتماعی است و در واقع اعتیاد محصول همان ساختارها و شرایط جامعه و نابسامانی های آن می باشد که افراد دچار آن می‏شوند؛ اما درخصوص علت جرم، سخن اصلی نظریۀ فشار آن است که باید این پدیده را ناشی از گسست اجتماعی یا فرایندهای اجتماعی به حساب آورد که نشان دهندۀ نوعی فشار اجتماعی در درون جامعه است. نظریه پردازان فشار برآنند که این آسیب های اجتماعی فراگیر، بهترین تبیین کنندۀ جرم به عنوان یک مسئلۀ اجتماعی می باشد.10 این نظریه پردازان به جرم به عنوان مظهر آسیب شناسی اجتماعی نگاه می کنند. افراد قربانی در این دیدگاه، به دلیل وجود فشارهای مرتبط با فرصت های ساختاری و فرایندهای فرهنگی که امکان دستیابی به اهداف خاص را به آنها نمی دهد، مرتکب جرم می شوند. در واقع می توان گفت که نظریه فشار انعکاس دیدگاه های جامعه شناسی کیفری درمورد پدیده بزهکاری است.11

۱-۱- آنومی12 امیل دورکیم13

به نظر وی هنگام تحلیل یک پدیدۀ اجتماعی خاص باید این نکته را در نظر داشت که جوامع مختلف، ساختارها، باورها و احساساتی متفاوت را در درون خود شکل می دهند و الگوی رفتاری متفاوتی را به وجود می آورند. برای نمونه، وی خودکشی را در مذاهب مختلف بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که خودکشی یک پدیدۀ اجتماعی است.

به نظر وی ساختار هر جامعه بر اساس نوعی تقسیم کار شکل می گیرد و این پدیده خود با گونه های خاصی از وظایف شغلی همراه است.14

در واقع، جامعۀ سنتی از نظر دورکیم، دارای انسجام مکانیکی یا خودبه خود بوده و تقسیم کار ساده است؛ اما یگانگی گروهی قوی است. قانون جوامع سنتی قانونی سرکوب گر است که برمبنای وفاق اجتماعی پدید می آید. وجدان جمعی هم، کار نظارت غیررسمی را برعهده داشته و حقوق و وظایف افراد، معین می باشد، در این وضعیت ناهنجاری کمتر اتفاق می افتد؛ اما با ضعیف شدن روح جمعی و آزاد شدن فرد از سلطۀ آن، زمینه های دیگری شکل می گیرند که امکان کج رفتاری را پدید می‏آورد. دورکیم معتقد است که اقتدار اخلاق در یک جامعه تا جایی برای مردم قابل قبول است که این اخلاق با شرایط مادی زندگی مطابقت داشته باشد. حال اگر افراد، مجبور به انجام نقش هایی باشند که با استعدادهایشان مطابقت نداشته باشد، وضعیت آنومیک پیش می آید.15 شرایط آنومیک در جوامع ارگانیک در اثر تغییر و تحول سریع به وجود می آید که موجب اغتشاش اخلاق اجتماعی شده که در این وضعیت، روح جمعی نخواهد توانست تمایلات بشر را کنترل کند و از طرفی گسترش اهمیت فردگرایی، اگرچه باعث پیشرفت اندیشه و خلاقیت می گردد، ولی می تواند موجب شکل گیری هنجارهایی گردد که توسعۀ آرزوهای فردی و محدودنشده را تشویق کند. در این شرایط، فرد ضمن پیروی از ارزش های جمعی، مرتکب کج رفتاری می شود، زیرا هنجارهای جامعه، کج روی را تشویق می کنند.16 همچنین دورکیم انواع خودکشی را مطرح کرد که معتقد بود علاوه بر اینکه خودکشی در دوران بحران های اقتصادی افزایش می یابد، مدعی است که نرخ خودکشی در زمان شکوفایی اقتصادی نیز افزایش می یابد. وی این خودکشی را نشانه ای از آنومی نابهنجار می داند. به نظر وی به هنگام شکوفایی اقتصادی، مقررات سنتی محدودکنندۀ افراد، از بین می رود و آنها نمی دانند چه محدودیت هایی را بپذیرند. هر روز بیشتر و بیشتر می خواهند و هرگز راضی نمی شوند و این موجب سرخوردگی آنها شده که ممکن است به خودکشی بینجامد. بالعکس در زمان فقر ناگهانی، اگر افراد این تحولات را نپذیرند، احساس غیراخلاقی بودن کرده و این امر موجب خودکشی آنها می شود.17 دورکیم علاوه بر مشاهدات خود درمورد بیشتر بودن میزان خودکشی در میان پروتستان ها نسبت به کاتولیک ها، به این نتیجه می رسد که میزان خودکشی مسن ترها بیشتر از جوانان، شهرنشینان بیشتر از روستائیان، مجردها بیشتر از متأهل ها، مردان بیشتر از زنان و اغنیا بیشتر از فقراست. وی در پی علت این واقعه چنین استدلال می کند که این این قشر از مردم احتمالاً پیوند ضعیفی با جامعه دارند و به همین دلیل، هریک از این انواع خاص، میزان خودکشی بالاتری دارند؛ یعنی هرچه میزان پیوند و هم بستگی این افراد با جامعه سست و ضعیف باشد، احتمال اینکه اقدام به خودکشی کنند، بیشتر است.18

خودکشی، شایع ترین علت مرگ سوءمصرف کنندگان مواد است. معتادان درحال درمان، ۱۰ برابر بیشتر از جمعیت معمولی جامعه، اقدام به خودکشی می کنند. اغلب معتادان، زمانی برای درمان مراجعه می کنند که مشکلات مرتبط با مصرف به اوج خود می رسند. به همین علت در این دوره زمانی، شخص بسیار مستعد افکار و اقدام به خودکشی است. در واقع، خودکشی دارای یک طیف است که از افکار خودکشی به صورت گذرا شروع می شود و با خودکشی موفق به پایان می رسد.19 مصرف در میان بعضی از اقشار و آمارهای مربوط به خودکشی در ایران نشانگر این است که اعتیاد به مواد مخدر با نسبت ۵۴/۰ به عنوان دومین اختلال شایع در افراد با سابقه اقدام به خودکشی یا خودکشی کامل به حساب می آید.20 تحقیقات بیانگر این است که اعتیاد به مواد مخدر به تنهایی و نیز در تعامل با فاکتورهای خطرزای دیگر مانند افسردگی، خطر افکار خودکشی را افزایش می دهد.21

در واقع، ایدۀ اصلی دورکیم آن است که زندگی بدون وجود الزامات اخلاقی یا ضرورت های اجتماعی، تحمل ناپذیر می‏شود و درنهایت به شکل گیری پدیدۀ آنومی یعنی نوعی احساس بی هنجاری می انجامد که اغلب، مقدمه ای برای دست یازیدن افراد به خودکشی و کج روی است. مفهوم آنومی دورکیم به این نکته اشاره دارد که در جوامع امروزی، خواه در سطح جامعه و خواه در برخی گروه های تشکیل دهندۀ آن، معیارها و هنجارهای سنتی، وضعیتی درحال تضعیف دارند؛ بی آنکه هنجارهای جدیدی جایگزین آن باشد.22 زمانی که یک جامعه صنعتی می شود و تنوع بیشتری پیدا می کند، علقه های اجتماعی که بازدارندۀ رفتارهای جرم زا هستند، دیگر مؤثر نخواهند بود. در واقع تأثیرات ملازم با توسعه، نظیر بالا رفتن آموزش، مهاجرت از روستا، ماهیت ناپایداری نیروی کار و تأکید بر روی کالاهای مادی، موجب تحلیل رفتن مکانیسم های کنترل غیررسمی می شود. این شکست در نظام هنجاری به عنوان افزایش دهنده جرم در جوامع صنعتی و درحال صنعتی شدن، نگریسته شده است.23 به نظر دورکیم وقتی فرد نتواند به اهداف مورداحترام جامعه نائل شود و هنجاری نباشد که زیاده خواهی ها را محدود کند، با واقعیت تلخ روبه رو می شود و چه بسا و برای رهایی خود، به خودکشی و دیگر انحرافات اجتماعی از جمله مواد مخدر دست خواهد زد.24

١-٢- آنومی رابرت مرتن25

مرتن نخستین هدف خود را کشف این نکته می دانست که «برخی ساختارهای اجتماعی، چگونه فشار معینی را به بعضی از افراد جامعه وارد می آورند که این افراد به جای همنوایی، ناهمنوا می شوند؟».26 وی علت و ریشۀ انحرافات را شرایط ساختی جامعه می داند و برخلاف دورکیم معتقد است که فرد در جامعه به ارزش‏ها و هنجارها توجه زیادی ندارد و به جای اعتنا به آنها، هنجارها را در معرض انتقاد قرار می دهد. به نظر وی دو ساخت اساسی در جامعه وجود دارد یعنی اهداف نهادی شده و وسایل نهادی شده که ارزش ها و امور مطلوب و شیوه های استاندارد کنش برای رسیدن به آن اهداف در جامعه است.27 از نظر مرتن جامعه ای سازمان یافته است که اعضای آن بتوانند با استفاده از شیوه های فرهنگی قابل قبول به اهداف، دست یابند.28 به عقیدۀ مرتن این فشارها در زمینۀ یک ایدئولوژی برابر ظاهر می گردد و تنها در این شرایط می تواند آشکار شود، از یک طرف افرادی را که در موقعیت مناسب هستند، به کوشش تشویق می کند و از طرف دیگر، طبقات پایین تحت فشار قرار می گیرند که به هر ترتیبی که باشد به موفقیت‏هایی دست پیدا کنند، به خصوص کسانی که دستیابی آنها به شیوه ها و ابزارهای قانونی ممکن نیست و راه برای آنها مسدود است.29 بعضی از افراد بدون اینکه شایستگی خاصی داشته باشند، به موفقیت دست پیدا می کنند. این امر می تواند خود، علتی برای احساس شکست و آنومی باشد؛ یعنی مسئله تنها به تناقض اهداف و شیوه ها ختم نمی شود، بلکه علت آنومی آن است که افراد، شاهد این هستند که عده ای بدون برخورداری از هیچ نوع شایستگی، موفق می شوند. این مقوله می تواند موجبی برای سرخوردگی و ناکامی باشد.30

در الگوی مرتن، آنومی فشاری است که هنگام ستیز اهداف و هنجارهای پذیرفته شدۀ جامعه با واقعیت‏های اجتماعی بر افراد، وارد می آید. فرد در چنین شرایطی در تعامل با جامعه دچار تضاد و تضعیف هنجاری می شود. این وضعیت، ارزش ها و اهداف مشترک را از اعضای جامعه می گیرد و موجب می شود که آنان، دیگر رهنمودهای رفتاری و خطوط راهنمای اخلاقی روشنی را برای خود نیابند. به عقیدۀ مرتن پیامدهای شکاف میان اهداف و وسایل نهادی شده، موجب ضعف تعهد فرد می گردد و او را در بی هنجاری قرار می دهد. فرد در تقابل با تضاد ارزش‏ها و هنجارها، مجبور به انکار و رد یک سری از این هنجارها شده که این امر ممکن است، موجب انحراف و کج روی گردد.31 نظریۀ نابهنجاری مرتن در واقع، چگونگی مشارکت اجتماعی در ایجاد انحراف در تمام سطوح را توضیح می دهد، اگرچه تمرکز اولیه و اصلی نظریه بر روی طبقۀ پایین است. به دلیل تفکیک اجباری اجتماعی میان آرزوهای فرهنگی و روش های تأییدشده، برای به دست آوردن آرزوها، احتمال بیشتری وجود دارد که طبقۀ پایین تر، یک رفتار انحرافی تأییدنشدۀ تطابقی را از خود نشان دهد.32 به نظر مرتن تعامل بین دو ساخت، یعنی اهداف نهادینه و وسایل دستیابی، موجب بروز رفتارها و شخصیت های مختلف و گاه متناقض در جامعه به شکل زیر می شود.

جدول ۱- تئوری مرتن33

ردیف34

شیوه‏های نهادی شده

اهداف فرهنگی

۱- همنوایی

+

+

۲- نوآوری

-

+

۳- شعائرگرایی

+

-

۴- کناره گیری

-

-

۵- انقلابی

+

-

+

-

حاصل وضعیت فوق، ستیز هنجارها با واقعیت هاست. این ستیز به پدید آمدن حالتی مبهم بین فرد و جامعه می انجامد که در آن، افراد، ارزش ها و اهداف مشترک، رهنمودهای رفتاری و اخلاقی روشنی برای خود نمی یابند که درنتیجه سبب ایجاد تضاد می‏شود.35 اما دربارۀ پدیدۀ اعتیاد به مواد مخدر دو تیپ انزواطلب و نوآور می توانند موردتوجه قرار گیرند. به عقیدۀ مرتن کناره گیری یا انزواطلبی زمانی رخ می دهد که اهداف و شیوه ها هردو توسط فرد پذیرفته شده و ارزشمند هستند؛ اما زمانی که شیوه های نهادی شده که نوید موفقیت می دهند، در اختیار فرد قرار نمی گیرند، درنتیجه فرد با یک شرایط متناقض مواجه می‏شود. چون راه های مشروع و قانونی برای فرد بسته شده و فرد احساس ناکامی و شکست می‏کند و این احساس در مکانیسم های فرار تجلّی پیدا می کند و این جریان موجب تضعیف اهمیت اهداف برای شخص شده و کم‏کم ناپدید می شود، چنین فردی تناقض‏های پیش آمده را با کناره گیری حل می کند.36 به نظر مرتن اگر نیروهای نظم و نظارت اجتماعی، کشش های مجرمانه را کنترل نکند و مانع نشود، کژرفتاری روی می دهد. توزیع نقش در پایگاه های اجتماعی باید به شکلی باشد که افراد در هر نقش و پایگاهی که هستند با پیروی از اهداف و راه ها، پاداش مناسب دریافت کنند؛ بنابراین هرجا انحراف از هنجار مشاهده شود، نشانۀ آن است که اتحاد بین آرمان های تعریف شدۀ فرهنگی و راه های نهادی شده گسسته است. شخصی که از راه های مشروع و موردقبول جامعه نمی تواند به اهداف مطلوب اجتماعی دست پیدا کند و با این تفکر که از طریق اعتیاد و مواد مخدر به آن دست پیدا کند، به سمت مواد مخدر برود.37

١-٣- بی سازمانی اجتماعی کلیفورد شاو38 و هنری مک کی39

جامعه شناسی در شهر شیکاگو با تأکید بر بوم شناسی شکل می گیرد. به طور کلّی بوم شناسی بر نحوۀ توزیع فعالیت های اجتماعی در فضا و زمان تأکید دارد.40 بوم شناسان در ترسیم نقشۀ شهر شیکاگو، آن را به پنج منطقه تقسیم کرده اند: منطقۀ یک که هستۀ مرکزی شهر می باشد، محل فعالیت های تجاری است؛ منطقۀ دو که تحت عنوان منطقۀ درحال تغییر و تبدیل نامگذاری شده، منطقه ای است که هستۀ اصلی شهر را احاطه کرده است، زیرا ساکنین قبلی آن در اثر هجوم مهاجران به بیرون رانده شده اند؛ منطقۀ سه محل سکونت کارگران؛ منطقۀ چهار محل سکونت طبقۀ متوسط؛ و منطقۀ پنج محل سکونت طبقات مرفهی است که به شهر، رفت وآمد دارند. در این نقشه ارقام جنایت در هریک از مناطق شهری محاسبه شده و بالاترین رقم، مربوط به منطقۀ دو و پایین ترین رقم هم مربوط به مناطق حومه ای شهر می‏گردد.41 آن دو تبیین جرم را برحسب مضمون بی سازمانی اجتماعی پی گرفته اند. در تبیین آنان، عمده توجه به پیوندهای موجود میان گونه های خاص از محیط شهری و همچنین طبیعت و گسترۀ انواعی از جرایم معطوف است که با آن محیط پیوند دارد.42 شاو و مک کی بی‏سازمانی اجتماعی را به وضعیتی اطلاق می کردند که در آن، نهادها و سازمان های اجتماعی مانند مدرسه، خانواده و پلیس در حل مشکلاتی که اجتماع با آنها مواجه است، توانایی خود را از دست می دهند یا به عبارتی، به وضعیتی اشاره دارد که مکانیسم کنترل اجتماعی تضعیف می گردد.43

بی سازمانی اجتماعی فرایندی به وجود می آورد که موجب کاهش کنترل رسمی (پلیس) و غیررسمی (خانواده و محله) می‏گردد که درنهایت منجر به ایجاد سنت بزهکاری و انتقال آن از نسلی به نسلی دیگر می گردد.44 آن دو معتقد بودند که مشکلات اجتماعی شهر شیکاگو به علت الگوهای کنترل نشدۀ مهاجرت و ایجاد مناطق طبیعی است که در این مناطق اهالی از فرهنگ کلّی جامعه جدا افتاده اند و همانند گیاهی که در خاک رشد می کند، ساکنین این مناطق نیز در کنار یکدیگر به اجبار قرار گرفته اند و تحت تأثیر جریان هایی قرار دارند که در اختیار خودشان نیست؛ بنابراین اهالی دچار یک هم زیستی بیمار هستند. این مناطق در واقع از سایر نقاط شهر، دور افتاده اند. ارزش ها و هنجارهای دیگری در آنجا شکل گرفته که با فرهنگ مسلط دیگر مناطق در تضاد می باشد. در این مناطق، گرایش های فرهنگی خاصی استقرار یافته، به طوری که افراد مرتباً در معرض یادگیری الگوهای موافق قانون شکنی هستند که تمرکز جنایت در این منطقه و اطراف آن دیده می شود. آن دو نتیجه می گیرند که علت کج رفتاری و ارقام بالای آن در این مناطق، بی سازمانی اجتماعی است.45

شاو و مک کی دو منطقۀ حومه و مرکز شهر را به عنوان مناطق مرفه و فقیرنشین موردکاوش قرار دادند که هردو قلمرو دارای میزان بالایی از نقل و انتقالات جمعیتی بوده و گونه هایی متفاوت از قومیت ها را در خود پذیرا شده است. همچنین اوضاع و احوال مناطق فقیرنشین، نشان از جاذبه های خاص این مناطق (میزان پایین اجاره بها و ...) به ویژه در جذب گروه های کم درآمد و مهاجر خارجی به سوی خود داشت؛ یعنی گروه هایی که از یک سو، توان مقابله با دارو دسته های بزهکار موجود در آن مناطق را نداشتند و از سوی دیگر، قادر نبودند تا از جامعه پذیر شدن فرزندان خویش در محیط جدید و همنوایی آنان با هنجارهای رایج در آن جلوگیری کنند. به نظر آن دو، این وضعیت موجب تضعیف کنترل اجتماعی غیررسمی در میان آن گروه ها شده و دور شدن فرزندان از خانواده و پیوستن آنها به دارو دسته های بزهکار را به دنبال خواهد داشت. به نظر آنها علت اصلی بقای سنت جرم در این مناطق، ازهم پاشیدگی و ناکارآمدی نظام کنترل اجتماعی در دو سطح خانواده و جامعه می باشد.46 در وضعیتی که شاو و مک کی را به بررسی چگونگی ارتباط میان این امواج پی درپی مهاجرت و پدیدۀ وقوع جرم در شهرهای آمریکا علاقه مند می ساخت و آن دو به مطالعۀ الگوی سکونت مهاجران پرداختند و در این مطالعه، نخست، جریان حرکت مهاجران را به سوی شبکه های مکانی محله های فقیرنشین مرکز شهر و سپس به مناطق حاشیۀ آن موردتوجه قرار دادند. بدین ترتیب آنها دریافتند که جریان استقرار مهاجران در یک کشور جدید با سطوح بالایی از هرج ومرج و کشمکش همراه بوده و مشخصۀ تمامی اجتماعات آنان وجود وضعیتی پایدار از تغییر، بی ثباتی و بی سازمانی اجتماعی است.47

در واقع، می توان گفت که بعضی از مناطق شهر زنجان هم از چنین وضعیتی برخوردار است و با توضیح اینکه امروزه به علت عوامل اجتماعی و اقتصادی، مهاجرت از شهرهای کوچک و روستاهای اطراف به این شهر رو به فزونی یافته و به تبع این امر مشکلات جوامع شهری و شهرنشینی مضاعف گردیده است. درحقیقت، افراد مهاجر اغلب کسانی هستند که از بضاعت مالی مناسبی برخوردار نیستند و برای سکونت و زندگی هم معمولاً مناطقی را انتخاب می کنند که از لحاظ بهای مسکن (خرید یا اجاره) پایین باشد. در واقع، مناطق پایین شهر و حاشیه شهری یا مناطق مرکزی شهر یا دیگر مناطقی که دارای بافت فرسوده و شرایط کالبدی نامناسب هستند، از وضعیت نسبتاً مشابهی برخوردار می باشند. از طرفی دیگر، باتوجه به اینکه نظارت رسمی و غیررسمی در این مناطق از شهر زنجان چندان قابل توجه نمی باشد؛ بر همین اساس، افراد بزهکار و هنجارستیز، راحت تر به تشکیل و نهادینه کردن خرده فرهنگ های بزهکاری دامن می زنند و این امر موجب می شود زمینة انحراف و کج روی در این گونه محلات وجود داشته و پایدار گردد و در این راستا افراد مهاجر اگر نتوانند از طریق شیوه‏های قانونی به فرصت های اجتماعی و اقتصادی، دست پیدا کنند؛ کم کم دچار سرخوردگی شده و جهت رفع نیازهای خود به مؤلفه های نامشروع، متوسّل گشته و به سمت گروه های بزهکار، گرایش پیدا می کنند. یکی از فعالیت های ملموس این دسته از افراد، خرید و فروش مواد مخدر می باشد که این مسئله موجب می گردد که مواد مخدر به آسانی در دسترس ساکنان این محلات و به خصوص قشر جوان که در چنین شرایطی آسیب پذیرتر است، قرار گیرد و همچنین عوامل اقتصادی و فرهنگی تحت تأثیر شرایط محیطی و کالبدی، مزید بر علت شده و افراد جامعه را به سمت اعتیاد و مصرف مواد مخدر سوق می دهد. در واقع، بررسی های صورت گرفته در این پژوهش، حاکی از آن است که یک رابطه معنادار بین معضلات محیطی و کالبدی و گرایش افراد موردمطالعه به سمت اعتیاد وجود دارد. مع الوصف می توان گفت که این نظریه، مسئله موردبحث را در حد قابل توجهی موردتبیین قرار می دهد.

همچنین آنان با مطالعۀ تاریخچۀ زندگی بزهکاران جوان و نوجوان دریافتند که جرم با محله های خاصی پیوند خورده است. محله ها و ساختمان‏های مخروبه ای که به عنوان انگیزه ای برای مصرف هروئین و ... هستند، فرصت های مناسبی را برای فعالیت های بزهکاران از جمله معامله گران هروئین، مال خرهای حرفه‏ای و ... فراهم می آورند. در واقع منشأ آن، جریانی دورانی از تغییرات اجتماعی است.48 شاو و مک کی پذیرفتند که فقر و بیکاری هم می‏توانند علت فشارهای موجود اجتماعی باشند و آن دو معتقد بودند یک ساختار اقتصادی قشربندی شده و دچار رکود می تواند شرایطی به وجود آورد که به افزایش وقوع جرم بینجامد.49 در این شرایط احتمال کج روی شخص و رفتن به سمت اعتیاد بیشتر می نماید، چون که دیگر چیزی برای او مهم نخواهد بود.

 

۲- روش شناسی

روش تحقیق در این پژوهش از نوع علّی ـ مقایسه ای می باشد. جهت سنجش متغیرهای مستقل پرسش نامه در مقیاس پنج درجه ای لیکرت که از گزینه خیلی زیاد با نمره ٥ شروع و به گزینه خیلی کم با نمره ١ ختم می شود، استفاده شد. جامعۀ آماری تحقیق، معتادان مواد مخدر صنعتی در شهر زنجان می‏باشد. سه مورد از مراکز ترک اعتیاد (کمپ) نوای آرامش، بهاران و طلوع رهایی و یک مرکز مشاورۀ اعتیاد مهر که از طرف ستاد مبارزه با مواد مخدر و سازمان بهزیستی دارای مجوز فعالیت بودند، انتخاب و معرفی شدند که تعداد افراد تحت درمان در این مراکز ۵۰۰ نفر بودند. در این تحقیق، بر اساس جدول مورگان، حجم نمونه مجموعاً ۱۸۰ نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین افراد مورد مطالعه انتخاب گردیدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. در این تحلیل از آزمون های پیرسون برای سنجش هم بستگی بین متغیرهای فاصله ای، اسپیرمن برای سنجش متغیرهای رتبه ای در رابطه با معناداری متغیرها، رگرسیون چندگانه گام به گام جهت سنجش قدرت پیش بینی متغیرهای مستقل استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد که مباحث تئوری از منابع مربوطه (کتاب، مقاله، پایان نامه و ...) و مباحث تجربی هم از مصرف کنندگان مواد مخدر صنعتی در این تحقیق، از طریق پرسش نامۀ محقق ساخته به دست آمد. پرسش نامه، دربرگیرندۀ پرسش‏هایی مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی و دموگرافیک مانند سن، جنسیت، میزان درآمد، سطح تحصیلات و ... و همچنین پرسش هایی مربوط به نوع مواد مصرفی، سن شروع، نوع آشنایی با مواد، علل گرایش و ... می‏باشد. برای سنجش اعتبار تحقیق از روش اعتبار محتوا استفاده شد؛ بدین صورت که پرسش نامۀ موردنظر در اختیار چند تن از اساتید و متخصصین جامعه شناسی و جرم شناسی قرار گرفت و با بحث و گفتگو با ایشان، درنهایت با جمع بندی نظرات آنها به دست آمد. برای سنجش پایایی، ابتدا ۳۰ پرسش نامه در اختیار جامعه نمونه قرار گرفت و درنهایت، با استفاده از آلفای کرونباخ همۀ متغیرها بالای ۷۷/۰ سنجیده شد. بدین صورت، پایایی تحقیق به دست آمد. از افراد موردمطالعه خواسته شد که به سؤالات پرسش نامه، با صداقت پاسخ دهند و نیز به آنها توضیح دادیم که این تحقیق برای یک کار صرفاً علمی است و نه هویت کسی مدّنظر است و نه نهاد خاصی بر این امر نظارت و دخالت دارد. بر این اساس، توانستیم اعتماد پاسخگویان را جلب نماییم.

 

۳- یافته ها

بر اساس نتایج به دست آمده در تحقیق، از نظر سنی بیشترین افراد موردمطالعه بین ۳۰-۲۰ سال داشتند، یعنی جوانان بودند. از نظر تأهل هم بیشتر مصرف کنندگان مجرد می باشند. از نظر سطح تحصیلات هم، بیشتر افراد موردمطالعه به ترتیب دارای دیپلم و سیکل بودند. از لحاظ سطح تحصیلات پدر پاسخگویان هم، بیشترین فراوانی مربوط به مقطع ابتدایی بوده و تعداد قابل توجهی هم در حد بی سواد می باشند. درمورد متغیر دلیل تغییر مواد مصرفی از مواد مخدر سنتی به صنعتی باید گفت که بیشتر پاسخگویان یعنی ٩/٣٨ درصد از آنها گزینه «سرخوشی و نشئگی آن کمتر بود» را انتخاب کرده اند و تعداد قابل توجهی از پاسخگویان هم، سخت بودن و زمان بر بودن مصرف را مؤثر دانسته اند. در رابطه با میزان سن پاسخگویان در زمان اولین مواد مصرفی آنچه قابل توجه است اینکه بیشترین پاسخگویان یعنی ٥/٢٤ درصد، اعلام کرده اند که در سن ١٨-١٣ برای اولین بار مواد مخدر مصرف کرده اند و تعداد بسیار کمی، یعنی چهار نفر از پاسخگویان ٣٦-٣١ سال را انتخاب کرده اند. در رابطه با منطقه سکونت در شهر هم باید گفت که بیشترین فراوانی مربوط به بیسیم و بعد از آن مربوط به اسلام آباد، سپس دانشسرا و بعد از آن دو منطقه فرودگاه و امجدیه است. افرادی که ساکن بیسیم بودند، ٥/١٢ درصد از پاسخگویان را تشکیل می‏دهند.

دررابطه با میزان رقم خاکستری بزهکاری در میان جامعه موردمطالعه، متغیر تعداد دفعات ارتکاب جرم و دستگیر نشدن آنها در مراجع ذی صلاح، مرتبط با این مسئله بود که درصورت مثبت بودن پاسخ به این متغیر، از پاسخگو خواسته شد تعداد دفعات آن را نیز بیان کند. بیشترین فراوانی یعنی ۲/۴۴ درصد، تعداد یک بار و ۳/۲۳ درصد تعداد ۱۰ بار و تنها ۳/۲ درصد، ۱۱ بار را اعلام نمودند. این امر نشانگر بالا بودن نسبی رقم خاکستری50 بزهکاری می باشد. همچنین درمورد میزان رقم سیاه51 بزهکاری در میان افراد موردمطالعه، متغیر ارتکاب و مخفی ماندن جرم بیانگر این است که بیش از ٥٠ درصد جامعه موردمطالعه اذعان کرده اند جرایم مختلفی را مرتکب شده اند که هیچ وقت به نظر مقامات قضایی و انتظامی نرسیده است؛ به طوری که ٩/١٨ درصد گزینه بیش از ده بار، ٤/٢٨ درصد گزینه ٣-١ بار، ٥/٩ درصد گزینه ٦-٤ بار، ٢/٣ درصد از پاسخگویان هم گزینه ٩-٧ بار را انتخاب کرده اند. هرچند که حدود ٤٠ درصد گزینه اصلاً را انتخاب کرده اند ولی بااین حال، این نتایج ارقام سیاه بزهکاری را در حد قابل توجه نشان می دهد.

جدول ۲- آماره های توصیفی متغیرهای مستقل

میانگین

انحراف معیار

متغیر

۰۹/۵۷

۴۷/۷

آنومی

۲۹/۲۵

۴۵/۴

محل سکونت

۲۶/۱۶

۸۶/۲

دسترسی آسان

۳۹/۱۷

۶۶/۲

بیکاری

۰۷/۲۹

۳۶/۴

نمره کل

همان طور که در جدول (۲) مشاهده می شود، همه متغیرهای فوق به عنوان متغیر مستقل تحقیق به یک متغیر فاصله ای تبدیل شده اند. مقدار میانگین متغیر آنومی ۰۹/۵۷ و مقدار انحراف معیارش ۴۷/۷، مقدار میانگین متغیر محل سکونت ٢٩/٢٥ و مقدار انحراف معیارش ٤٥/٤، مقدار میانگین متغیر دسترسی آسان ٢٦/١٦ و مقدار انحراف معیارش ٨٦/٢، مقدار میانگین متغیر بیکاری ٣٩/١٧ و مقدار انحراف معیارش ٦٦/٢ بوده و نمره کل میانگین ٠٧/٢٩ و نمره کل انحراف معیار هم ٣٦/٤ می باشد.

یافته های استنباطی این تحقیق در سه قسمت آزمون فرضیات، تحلیل هم بستگی بین متغیرها و رگرسیون چندگانه گام به گام به صورت زیر موردبررسی قرار گرفت.

باتوجه به اینکه عدد مقابل ٠٠٠/٠ که در جدول (٣) به دست آمده، به عنوان سطح معناداری که کوچک تر از ٠١/٠ می باشد، فرضیات تحقیق همگی در سطح ٩٩/٠ معنادار بوده و موردتأیید قرار گرفته است.

فرضیه اول: به نظر می رسد بین محل سکونت و گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی رابطه وجود دارد. این فرضیه طبق جدول شماره (۳) تأیید شد که رابطه معنادار و مثبت بین متغیرهای محل سکونت و اعتیاد به مواد مخدر وجود دارد و شدت آن باتوجه به ضریب همبستگی پیرسون ۶۳۲/۰ بیش از متوسط و حدوداً قوی است؛

فرضیه دوم: به نظر می رسد بین دسترسی آسان و گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی رابطه وجود دارد. این فرضیه طبق جدول شماره (۳)، تأیید شد که رابطه معنادار و مثبت بین متغیرهای دسترسی آسان و اعتیاد به مواد مخدر وجود دارد و شدت آن باتوجه به ضریب همبستگی پیرسون ۵۵۱/۰ کمی بیش از متوسط است؛

فرضیه سوم: به نظر می رسد بین بیکاری و گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی رابطه وجود دارد. این فرضیه طبق جدول شماره (٣تأیید شد که رابطه معنادار و مثبت بین متغیرهای بیکاری و اعتیاد به مواد مخدر وجود دارد و شدت آن باتوجه به ضریب همبستگی پیرسون ٥٣٤/٠ کمی بیش از متوسط است؛

فرضیه چهارم: به نظر می رسد بین آنومی و گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی رابطه وجود دارد. این فرضیه طبق جدول شماره (۳)، تأیید شد که رابطه معنادار و مثبت بین متغیرهای آنومی و اعتیاد به مواد مخدر وجود دارد و شدت آن باتوجه به ضریب همبستگی پیرسون ۷۴۹/۰ در حد قوی است.

جدول ۳- هم بستگی بین متغیرهای مستقل و متغیر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی

متغیر

ضریب هم بستگی

Sig.

نوع آزمون

محل سکونت و مهاجرت

**۶۳۲/۰

۰۰۰/۰

پیرسون

دسترسی آسان

**۵۵۱/۰

۰۰۰/۰

پیرسون

بیکاری

**۵۳۴/۰

۰۰۰/۰

پیرسون

آنومی

**۷۴۹/۰ 52

۰۰۰/۰

پیرسون

برای تعیین رابطه بین متغیرهای زمینه ای، متغیرهای مستقل و متغیر وابسته تحقیق، برحسب نیاز از ضرایب هم بستگی پیرسون، اسپیرمن استفاده شد. برای این منظور هم بستگی بین متغیرهای زمینه ای و مستقل محل سکونت و مهاجرت، دسترسی آسان، بیکاری و آنومی با متغیر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی (متغیر وابسته تحقیق) محاسبه شد.

هم بستگی بین متغیرها (زمینه ای و مستقل) و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی: همان طور که در جدول شماره (۴) مشاهده می شود، از میان ویژگی های فردی پاسخگویان، متغیر سطح تحصیلات پاسخگو دارای رابطۀ معنادار و منفی در سطح معناداری ۹۵ درصد، نشان داد. لذا با افزایش سطح تحصیلات، اعتیاد به مواد مخدر کاهش یافته است. به عبارت دیگر افراد با تحصیلات پایین تر گرایش بیشتری به اعتیاد داشته اند. متغیر سطح تحصیلات پدر رابطه معنادار و منفی در سطح معناداری ۹۹ درصد داشته است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که با افزایش سطح تحصیلات پدر، گرایش فرد نسبت به مصرف مواد مخدر کاهش پیدا کرده است و به عبارتی اغلب افراد معتاد از خانواده هایی بودند که پدر آنان از تحصیلات عالی برخوردار نبود.

متغیر سن پاسخگو در اولین مصرف رابطه معنادار و منفی در سطح معناداری ۹۹ درصد به دست آمد؛ بنابراین هرچه اعتیاد فرد در سنین پایین تر رخ داده است، تأثیر علل (موردبررسی) اعتیاد به مواد مخدر را در وقوع اعتیاد مؤثرتر دانسته است. بررسی هم بستگی بین متغیرهای مستقل تحقیق شامل محل سکونت و مهاجرت، دسترسی آسان، بیکاری و آنومی با متغیر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی، رابطۀ بین همۀ متغیرهای مذکور را با متغیر وابسته معنادار و مثبت، در سطح معناداری ۹۹ درصد را نشان داد.

وجود رابطه معنادار مثبت بین متغیرهای محل سکونت و مهاجرت و اعتیاد به مواد مخدر را چنین می توان تفسیر کرد که سکونت در محل هایی که افراد گرایش بیشتری به کارهای خلاف دارند، یا محل های فقیرنشین، تأثیر مثبتی در اعتیاد فرد داشته است. همچنین در مهاجرت‏هایی که به دلیل مشکلات اقتصادی (اغلب به مناطق فقیرنشین) صورت می گیرد، احتمال روی آوردن فرد به اعتیاد بیشتر می شود. در واقع، رابطه‏ی معنادار و مثبتی بین دو متغیر دسترسی آسان و اعتیاد به مواد مخدر، با مواردی از قبیل وجود محیط اجتماعی ناسالم که مواد مخدر صنعتی به وفور، با سهولت و بدون وجود هیچ مانع، محدودیت و کنترلی از سوی مسئولین و با صرف هزینه ای ناچیز، در اختیار افراد مختلف قرار گرفته است، برقرار است. وجود رابطه معنادار و مثبت بین متغیرهای بیکاری و اعتیاد به مواد مخدر را چنین می توان تشریح کرد که با بیکار شدن فرد که اغلب با ناامیدی از پیدا کردن مجدد شغل یا نداشتن سرمایه اولیه برای خوداشتغالی همراه بوده و امکان روی آوردن فرد به اعتیاد نیز بیشتر می شود.

متغیر آنومی رابطه معنادار و مثبتی با متغیر اعتیاد نشان داد لذا می توان چنین نتیجه گرفت که نقش همه عوامل مربوط به آنومی از قبیل عدم دسترسی به امکانات ورزشی و رفاهی سالم، ناامیدی از وجود حس مسئولیت و رسیدگی به مشکلات توسط مسئولان، داشتن دیدگاهی مادی به زندگی و بی اهمیت پنداشتن معنویات، رونق گرایش به پوچی در زندگی و ... در بروز اعتیاد، قابل تأمل است.

جدول ۴- هم بستگی بین متغیرهای زمینه ای و مستقل با اعتیاد به مواد مخدر صنعتی

متغیر

ضریب هم بستگی

Sig.

نوع آزمون

سن

۰۳۶/۰

۷۱۹/۰

پیرسون

تعداد دفعات ارتکاب جرم و دستگیر نشدن

۰۹۳/۰

۵۵۱/۰

پیرسون

محل سکونت و مهاجرت

**۶۳۲/۰

۰۰۰/۰

پیرسون

دسترسی آسان

**۵۵۱/۰

۰۰۰/۰

پیرسون

بیکاری

**۵۳۴/۰

۰۰۰/۰

پیرسون

آنومی

**۷۴۹/۰

۰۰۰/۰

پیرسون

سطح تحصیلات

*۲۵۱/۰-

۰۱۲/۰

اسپیرمن

سطح تحصیلات پدر

**۳۳۷/۰-

۰۰۱/۰

اسپیرمن

سن پاسخگو در اولین مصرف

**۲۸۸/۰-

۰۰۴/۰

اسپیرمن

دفعات ارتکاب جرم و مخفی ماندن آن

۰۱۳/۰-

۹۳۳/۰

اسپیرمن

به منظور بررسی شدت تأثیر متغیرهای مستقل مؤثر بر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شده که نتیجه آن در جدول شماره (٥) نشان داده شده است. همان طور که مشاهده می شود از بین متغیرهایی که با اعتیاد به مواد مخدر صنعتی دارای رابطه معنا دار بودند، متغیر آنومی بیشترین اثر را بر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی داشته است یا به عبارتی بیشترین قدرت پیش بینی را دررابطه با این مسئله نشان داده است، به طوری که حدود ٥٧ درصد تغییرات مربوط به توانمندی توسط این متغیر تبیین می شود و به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار متغیر آنومی، انحراف معیار متغیر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی به میزان ٤٥٨/٠ واحد تغییر پیدا می‏کند. معادله اثر متغیرهای مستقل بر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی (متغیر وابسته) به صورت زیر است:

Y= ۵/۴۴۶ +۱/۷۱x۱+۰/۹۶۷x۲+۰/۱۴۷x۳

جدول ۵- رگرسیون چندگانه گام به گام علل اعتیاد به مواد مخدر صنعتی

متغیر

B

Beta

T

Sig

R

R2

A R2

آنومی

۱۷۱/۱

۴۵۸/۰

۲۲۴/۳۳

۰۱۵/۰

۷۵۴/۰

۵۶۹/۰

۵۶۴/۰

محل سکونت و مهاجرت

۹۷۶/۰

۲۲۹/۰

۱۴۳/۱۶

۰۰۰/۰

۸۹۵/۰

۸۰۱/۰

۷۹۷/۰

دسترسی آسان

۱۴۷/۰

۱۷۳/۰

۸۸۲/۱۲

۰۰۰/۰

۹۹۴/۰

۹۸۷/۰

۹۸۶/۰

 

نتیجه

از میان ویژگی های فردی پاسخگویان، متغیر سطح تحصیلات پاسخگو رابطۀ معنادار و منفی، در سطح معناداری ٩٥ درصد، را نشان داد. لذا با افزایش سطح تحصیلات، اعتیاد به مواد مخدر کاهش یافته است. به عبارت دیگر، افراد با تحصیلات پایین تر، گرایش بیشتری به اعتیاد داشته اند. در واقع، درصد خیلی کمی از افراد، تحصیلات عالی داشتند. این نتیجه با تحقیق محمدی (۱۳۸۷صالحی جونقالی (۱۳۷۹تاتار و همکاران (۱۳۹۴حجاریان و قنبری (۱۳۹۲اسلام (۲۰۰۰) و زیاری (۱۳۹۰) همسو می باشد. محمدی در کار خود به این نتیجه دست یافت که سطح تحصیلات معتادان با کاهش نسبی و بیشتر در سطح خواندن و نوشتن و سیکل همراه بوده و درصد نسبتاً کمی هم تحصیلات عالیه داشته اند. این امر بیانگر این است که تحصیلات نزد جامعۀ معتادان در سطح بسیار پایینی نسبت به سطح سواد کل جامعه قرار دارد. زیاری نیز به این نتیجه دست یافت که بین میزان تحصیلات و ارتکاب جرم، رابطۀ منفی و معناداری وجود دارد. می توان گفت نتایج حاکی از آن می‏باشد که بیشترین مصرف کنندگان دارای مدرک دیپلم و کمترین آنها دارای مدرک کارشناسی و بالاتر بوده اند. نتایج تحقیق نازرول اسلام53 (۲۰۰۰) نشان داد که جوانان معتاد با سطح تحصیلات متوسطه، از درآمدهای پایین و متوسط نسبت به سایرین برخوردار بوده اند. این نتیجه با تحقیق یوسفی و خالدیان (۱۳۹۱) همسو نیست. چون آنها به این نتیجه رسیدند که تحصیلات هیچ تأثیری در اعتیاد افراد ندارد.

متغیر سطح تحصیلات پدر رابطه معنادار و منفی در سطح معناداری ٩٩ درصد داشته است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که با افزایش سطح تحصیلات پدر، گرایش فرد نسبت به مصرف مواد مخدر کاهش پیدا کرده است و به عبارتی اغلب افراد معتاد از خانواده هایی بودند که پدر آنان از تحصیلات عالی برخوردار نبود. این نتیجه با یافته های بیات و همکاران (۱۳۹۱) همسو می باشد. آنها به این نتیجه رسیدند که بین میزان تحصیلات پدر و گرایش فرزندان به سمت اعتیاد و مواد مصرفی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. متغیر سن پاسخگو در اولین مصرف رابطه معنادار و منفی در سطح معناداری ۹۹ درصد به دست آمد؛ بنابراین هرچه اعتیاد فرد در سنین پایین تر رخ داده است، تأثیر علل (موردبررسی) اعتیاد به مواد مخدر را در وقوع اعتیاد مؤثرتر دانسته است. این نتیجه با تحقیق درتاج ( ۱۳۸۹ممتاز و همکاران (۲۰۰۹) و راستینه (۱۳۹۲) همسو می باشد؛ چراکه آنها به این نتیجه رسیدند که هرچه سن شروع مصرف پایین تر باشد، احتمال گرایش فرد به مصرف مواد مخدر جدید بیشتر است. دعاگویان و حبیب زاده (۱۳۹۰) به این نتیجه رسیدند که از نظر سنی، مواد مخدر صنعتی، بیشتر توسط جوانان و نوجوانان در جمع دوستان مصرف می شود. طبق یافته های جلالی (۱۳۹۱) حس کنجکاوی فرد، نگرش مثبت به مواد مخدر، نقش «خانواده، جامعه و عوامل فردی نظیر سن، تحصیلات و ...» در گرایش جوانان به مواد مخدر تأثیر دارد. نتایج نشان داد که بین محل سکونت و مهاجرت و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی رابطه وجود دارد؛ یعنی افراد هرچقدر در محلات جرم خیز و نابسامان زندگی کند یا از محلات سالم و قانون مدار به محلات آلوده مهاجرت کنند، بر انحراف و بزهکاری شخص تأثیر خواهد گذاشت هرچند که ممکن است بعضی از افراد، علی رغم سکونت در چنین محیطی مرتکب هیچ گونه عمل مجرمانه نشوند ولی اعتقاد بر این است که محیط زندگی بر رفتار تأثیرگذار است. این نتیجه با تحقیق یوسفی و همکاران (۱۳۹۱زیاری (۱۳۹۰زکی (۱۳۹۱محمدی (۱۳۸۷کلانتری و همکاران (۱۳۸۸) و (۱۳۸۹بنی فاطمه و همکاران (۱۳۹۱) و مساواتی آذر (۱۳۷۳) همسو می باشد.

کلانتری و همکاران در بررسی بوم شناسی شهر زنجان به این نتیجه رسیدند که پراکندگی نقاط مربوط به جرم اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر، موجب شکل گیری کانون جرم خیز اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر در شهر زنجان شده است. مهم ترین کانون جرم خیز اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر، منطبق بر منطقۀ اسکان غیررسمی بیسیم و پس از آن منطقۀ فرودگاه می باشد. میزان وقوع جرایم در بیسیم بسیار زیاد است، به گونه ای که ۸/۲۶ درصد کل جرایم سوءمصرف مواد مخدر شهر زنجان در این منطقه رخ داده است. بنی‏فاطمه و همکاران در یافته های خود به این نتیجه دست یافتند که بین منطقه سکونت و بزهکاری رابطۀ معناداری وجود دارد که در این میان بیشترین بزهکاری را منطقۀ ۳ که شامل بیسیم، کوچه مشکی، امجدیه، اسلام آباد، محلۀ بازار و ... می شود، داراست. آنها در تحقیق دیگری نیز منطقۀ بیسیم را به عنوان بخش مرکزی شهر، یکی از جرم خیزترین مناطق یافتند که این محدوده از شهر از جمله مناطق پرتراکم و پرمسئلۀ شهر زنجان از نظر کالبدی می باشند.

زکی در تحقیق خود به این نتیجه دست یافت که بین مهاجرت و کنترل یا عدم کنترل اجتماعی و ارتکاب جرم یک رابطه معنادار وجود دارد؛ یعنی زمانی که افراد از محیط های کوچک به کلان شهرها مهاجرت می کنند، ساختار سنتی جامعه از بین رفته و کنترل اجتماعی را در محیط جدید و جایی که افراد مراقب رفتار همدیگر نیستند، از دست می دهند و زمینة برای ارتکاب جرم فراهم می شود. طبق تحقیق محمدی، درصد قابل توجهی از معتادان از محل سکونت و سرپناه مناسبی برخوردار نیستند و اغلب در حاشیۀ شهرها زندگی خود را می گذرانند.

این نتیجه با تحقیق رضاخانی مقدم و همکاران (۱۳۹۱) همسو نمی باشد؛ زیرا آنها در کار خود به این نتیجه دست یافتند که بین محل سکونت و سوءمصرف مواد مخدر رابطۀ معناداری وجود ندارد.

یافته های این تحقیق از نظریه بی سازمانی اجتماعی شاو و مک کی حمایت می کند. آن دو معتقد بودند که در بعضی از مناطق شهری، وضعیت هایی وجود دارند که زمینه ساز بزهکاری هستند. آنها دریافتند افرادی که از یک محیطی به محیط جدید مهاجرت می کنند، الگوی سکونت آنها قابل توجه بوده و معمولاً در مناطق بی سازمان از نظر اجتماعی سکنی می‏گزینند، لذا این مسئله در بزهکاری این اشخاص، تأثیر بسزایی دارد. این امر، بیشتر به مناطق فقیرنشین و کم درآمد اختصاص دارد. آنها همچنین روابط بین بزهکاری و تغییرات جمعیتی، خانه‏های مخروبه، زاغه نشینی، فقر و ... را نشان دادند.54 در راستای نظریه بی سازمانی اجتماعی، مهاجرت و تحرّک زیاد، دیگر فرصتی برای برقراری رابطه پایدار با افراد یا اشیاء باقی نمی گذارد و آن احساس تعهد و ریشه دوانیدن و دلبسته شدن رو به ضعف می نهد. به همین خاطر، آنچه به نظر می رسد این است که بالا بودن میزان مهاجرت، موجب سست شدن و گسیختگی علقه های خانوادگی و پیوندهای دوستی خواهد شد که این امر نیز به منزله شرایط مستعدکننده بروز جرایم مواد مخدر است. باتوجه به نظریه بوم شناسی، می توان گفت که به دلیل افزایش مهاجرت، به خصوص از روستاهای اطراف به شهر زنجان و مواجه شدن با نوعی تضاد فرهنگی و نیز نبود امکانات رفاهی ـ اقتصادی در محیط روستایی و عدم توانایی اقتصادی مهاجران، اغلب آنها در مناطق غیررسمی مثل بیسیم، دانشسرا، اسلام آباد و حاشیه شهر ساکن می شوند که این مناطق به تبع ویژگی های کالبدی و فرهنگی که دارد، عمدتاً شلوغ و پرجمعیت، دارای محلات جرم زا و آلوده بوده و ارتکاب جرایمی نظیر تهیه، توزیع و مصرف مواد مخدر در آنها به سهولت صورت می گیرد. باندها و گروه های کوچک تهیه و توزیع مواد مخدر معمولاً در این محلات شکل گرفته و فعالیت می کنند.

نتایج تحقیق نشان داد که بین بیکاری و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی رابطه وجود دارد. زمانی که فرد در جامعه مشغول به کاری هست، معمولاً فرصت رفتن به دنبال کج روی را ندارد؛ ولی زمانی که افراد جامعه شغلی برای تأمین نیازهای خود ندارند و از طرفی به خاطر اوقات فراغت بیش از حد، افکار مجرمانه را در سر خود می پرورانند، ممکن است به سمت اعتیاد و سایر رفتارهای مجرمانه گرایش پیدا کنند. این نتیجه با تحقیق یوسفی و همکاران (۱۳۹۱)، حاجعلی و همکاران (۱۳۸۹)، کلانتری و همکاران (۱۳۸۹)، سیام (۱۳۸۵)، حجاریان و همکاران (۱۳۹۲)، امیرپور و همکاران (۱۳۹۱)، یاراحمدی و همکاران (۱۳۹۴) و محمدی (۱۳۸۷) همسو می باشد.

محمدی در تحقیق خود به این نتیجه دست یافت که اکثریت قریب به اتفاق معتادان (حدود ۸۰ درصد) یا بیکار هستند و یا مشاغل خود را به واسطۀ اعتیاد از دست داده اند. حجاریان و همکاران نیز به این نتیجه دست یافتند که بیکاری تأثیر بسزائی در اعتیاد به مواد مخدر دارد. یاراحمدی و همکاران به این نتیجه رسیدند که بین بیکاری و اعتیاد به مواد مخدر و روان گردان ها رابطۀ معناداری کمتری وجود داشته است. در تحقیق حاجعلی و همکاران، بیشتر پاسخگویان اذعان داشته اند که در آینده بیکاران به میزان زیاد به مصرف مواد مخدر روی خواهند آورد. همچنین بر این مسئله صحّه گذاشته اند که داشتن شغل، یکی از عوامل مؤثر بر پیشگیری از مصرف مواد مخدر بوده است. این نتیجه با یافته های رئیسی (۱۳۹۲) همسو نبوده است. وی به این نتیجه رسید که بیکاری نمی تواند اعتیاد به مواد مخدر صنعتی را تبیین نماید؛ بنابراین رابطه این دو متغیر معنادار نبود.

این یافته ها از تئوری مرتن و دورکیم حمایت می کند. به نظر دورکیم زمانی که در جامعه تغییرات سریع اجتماعی و اقتصادی رخ می دهد، موجب آشفتگی اجتماعی می شود زیرا آنومی موجب اختلال و شکاف عظیم بین ابزار دستیابی به اهداف و آرزوها شده و خواسته های مردم را نامحدود می کند. مثلاً در شرایط تحول سریع اقتصادی، وقتی کارخانه ها صنعتی و ماشینی می شود، بیکاری افراد زیادی را سبب شده و درنتیجه زمینه را برای جرم و انحراف، فراهم می سازد. آنومی مرتن هم در واقع، بیانگر یک خصلت ثابت جامعه ای است که هرگز نمی تواند تناقض میان ارزش موفقیت را با شیوه های قانونی دستیابی به آن حل کند. جامعه ای که در آن، فرهنگ و ساخت اجتماعی با یکدیگر همسو نبوده و علی‏رغم وجود ثروت و رفاه اقتصادی در آن، نمی تواند فرصت های مساوی در اختیار افراد قرار دهد و جامعه ای شدیداً نابرابر می باشد.55 در الگوی مرتن، آنومی فشاری است که هنگام ستیز اهداف و هنجارهای پذیرفته شدۀ جامعه با واقعیت‏های اجتماعی بر افراد، وارد می آید. فرد در چنین شرایطی در تعامل با جامعه دچار تضاد و تضعیف هنجاری می شود. این وضعیت، ارزش ها و اهداف مشترک را از اعضای جامعه می گیرد و موجب می شود که آنان، دیگر رهنمودهای رفتاری و خطوط راهنمای اخلاقی روشنی را برای خود نیابند.56 این وضعیت فرد را به سمت کج روی سوق می دهد. بیکاری یک متغیر جمعیتی است که می توان آن را به آنومی نسبت داد؛ زیرا بیکاری می تواند موجب گسیختگی از نقش های اجتماعی و روابط برای اشخاص بیکار و همچنین سایر کسانی که در آن جامعه هستند، شود. به همین خاطر، بیکاری با جرایم مواد مخدری مرتبط می باشد. به اعتقاد کی نیا (۱۳۶۰) فقر، بیکاری و فشارهای ناشی از مهاجرت، متغیرهایی هستند که می توانند نقش محوری برای نظریه های فشار داشته باشند.

نتایج نشان داد که بین دسترسی آسان و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی رابطه وجود دارد؛ یعنی هرچه خرید و فروش مواد مخدر به راحتی در جامعه صورت بگیرد و افراد بدون هیچ محدودیتی و یا با محدودیت کمتر بتوانند مواد موردنیاز خود را تأمین نمایند و نیز شیوع آزمایشگاه های خانگی تولیدکنندۀ مواد مخدر صنعتی، مواد مصرفی معتادین را به راحتی در دسترس آنها قرار می دهند که امر گرایش افراد به سمت اعتیاد به مواد مخدر به خصوص صنعتی را تشدید خواهد نمود.

این نتیجه با تحقیق دهقانی (۱۳۸۳)، حجاریان و همکاران (۱۳۹۲)، دعاگویان و همکاران (۱۳۹۰)، خلیلی (۱۳۸۶)، خادمیان و همکاران (۱۳۸۷)، آقابخشی و همکاران (۱۳۸۸)، خطیب طرقبه (۱۳۹۱) و کلانتری و همکاران (۱۳۸۹) همسو می باشد. دهقانی در تحقیق خود به این نتیجه دست یافت که سهولت ساخت و دسترسی آسان یکی از علل گرایش به مواد مخدر صنعتی می باشد. خلیلی در تحقیق خود به این نتیجه دست یافت که دسترسی آسان به مواد مخدر یکی از مهم ترین عوامل اعتیاد فرد محسوب می شود. حجاریان و همکاران در یافته های خود به این نتیجه رسیدند که دسترسی آسان به مواد مخدر صنعتی یکی از مؤثرترین عوامل اعتیاد می باشد و ۶۵ درصد پاسخ دهندگان بر این مسئله اذعان نموده اند. این نتایج از تئوری شاو و مک کی حمایت می کند. شاو و مک کی در یافته های خود، به این نتیجه رسیدند که زمانی که افراد جامعه در محلات نابسامان شهری ساکن می شوند، به دلیل ضعف کنترل اجتماعی رسمی و غیررسمی در این مکان ها و نیز ارتکاب اعمال کج روانه مثل خرید و فروش مواد مخدر، وجود ساختمان های مخروبه در این محلات و ... جوانان و نوجوانان به گروه های کج رو ملحق شده و به خاطر سهولت دسترسی به مواد مخدر در این بخش از شهر، احتمال اعتیاد افراد زیاد است.

در مناطقی که سهولت بیشتری برای دسترسی به مواد مخدر وجود دارد، افراد فرصت بیشتری برای ارتکاب جرایم مواد مخدری دارند، زیرا در چنین مناطقی، موقعیت هایی برای افراد فراهم می شود که تا مرتکب جرایمی مرتبط با مواد مخدر گردند.

نتایج نشان داد که بین آنومی و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی رابطه وجود دارد. زمانی که جامعه دچار هنجارگسیختگی می‏شود و افراد جامعه دچار یأس و ناامیدی می گردند و نسبت به ساختارهای جامعه بدگمان شده و احساس می کنند که جامعه امکانات و حقوق آنها را برای رسیدن به اهداف موردقبول جامعه، از آنها دریغ می کند. این امر موجب می شود که آنها به دنبال راه های نامشروع و غیرقانونی باشند. افرادی که به سمت اعتیاد می روند، معمولاً خود را از صحنۀ جامعه کنار کشیده و روش انزوا را در پیش می گیرند. لذا می توان چنین نتیجه گرفت که نقش همه عوامل مربوط به آنومی؛ از قبیل عدم دسترسی به امکانات ورزشی و رفاهی سالم، ناامیدی از وجود حس مسئولیت و رسیدگی به مشکلات توسط مسئولان، داشتن دیدگاهی مادی به زندگی و بی اهمیت پنداشتن معنویات، رونق گرایش به پوچی در زندگی و ... در بروز اعتیاد، قابل تأمل است.

این نتیجه با تحقیق کلانتری و همکاران (۱۳۸۹پورافکاری و همکاران (۱۳۹۰چلبی و همکاران (۱۳۸۴کوثری (۱۳۸۲صالحی جونقالی (۱۳۷۹ارفورد57 (۱۹۹۴مظفر و همکاران (۱۳۸۸آقابخشی و همکاران (۱۳۸۸) و رضاخانی مقدم و همکاران (۱۳۹۱) همسو می باشد. کلانتری و همکاران به این نتیجه دست یافتند که نبود مکان مناسب برای گذران اوقات فراغت جوانان و وجود نابرابری های اجتماعی و اقتصادی موجب گرایش افراد به سمت بزهکاری و سوءمصرف مواد مخدر شده است. رضاخانی مقدم و همکاران به این نتیجه دست یافتند که تفریح، سرگرمی و کسب لذت اصلی ترین علل جذب افراد موردمطالعه به سوی مصرف مواد مخدر بود که این عامل با نظر آنومی مرتن و دورکیم مرتبط می باشد. یافته های آقابخشی و همکاران نیز بیانگر این است که فشارهای اجتماعی در گرایش جوانان بر مواد مخدر صنعتی مؤثر بوده است؛ چراکه افراد موردمطالعه اذعان داشته اند که مواد صنعتی بر کاهش فشار اجتماعی نسبت به آنها تأثیر قابل توجهی داشته است. نتایج مطالعات ارفورد درخصوص اعتیاد در میان دانشجویان آمریکایی، نشانگر این است که اکثر دانشجویانی که معتاد شده اند، دچار سرخوردگی های ساختاری و محیطی بودند. عدم رسیدگی به خواسته های عاطفی آنها توسط اجتماع، از علل گرایش آنها به اعتیاد است.58

نتیجۀ این تحقیق با کار ایدر و همکاران (۱۳۹۱) همسو نبوده است. آنها در بررسی های خود رابطۀ معنا داری بین احساس بی هنجاری (آنومی) و اعتیاد به مواد مخدر نیافتند.

دورکیم با طرح مفهوم آنومی معتقد بود که همواره در جوامع یک سری هنجارهای اخلاقی برای تنظیم و هدایت رفتار کنشگران وجود دارد، اما تحت شرایط خاصی نظیر بحران های اقتصادی و تغییرات سریع اجتماعی، این هنجارها جنبۀ کنترل و تنظیم کنندگی خود را از دست می دهند که این امر زمینه را برای انحراف آماده می کند. وجدان جمعی در واقع، کار نظارت غیررسمی را برعهده داشته و حقوق و وظایف افراد، معین می باشد، در این وضعیت ناهنجاری کمتر اتفاق می افتد؛ اما با ضعیف شدن روح جمعی و آزاد شدن فرد از سلطۀ آن، زمینه های دیگری شکل می گیرند که امکان کج رفتاری را پدید می‏آورد. دورکیم معتقد است که اقتدار اخلاق در یک جامعه تا جایی برای مردم قابل قبول است که این اخلاق با شرایط مادی زندگی مطابقت داشته باشد. حال اگر افراد، مجبور به انجام نقش هایی باشند که با استعدادهایشان مطابقت نداشته باشد، وضعیت آنومیک پیش می آید.59

نظریۀ آنومی مرتن یکی از نظریه های ساختار اجتماعی است. احساس فشار (آنومی) زمانی به وجود می آید که بین آرزوها و اهداف فرهنگی نظیر موفقیت مالی از یک سو و فرصت های ساختاری مانند آموزش و استخدام از سوی دیگر، تنش و برخورد وجود دارد که این امر موجب می شود که برخی افراد نتوانند به چنین موفقیت هایی دست پیدا کنند. نابرابری های ساختاری بر روی بسیاری از اشخاص به ویژه طبقه پایین جامعه فشار وارد می کند و افرادی که فرصت های کمتری برای به دست آوردن اهداف خود دارند، به علت ناتوانی در دستیابی به اهداف اجتماعی، دچار احساس خشم و نفرت شده و همین امر آنها را به استفاده از راه های غیرقانونی و بروز رفتار منحرفانه متمایل می سازد.60 بر اساس تئوری مرتن، افراد معتاد با انتخاب شیوۀ گوشه گیری، خود را از صحنۀ اجتماع، کنار می کشند. در تحلیل این نتایج باید گفت که نظریة مرتن در بین نظریه های ساختاری از قدرت تبیینی بالایی برخوردار است.

آنچه در تبیین نظری رابطۀ مستقیم بین وضعیت آنومیک و جرایم مواد مخدری می توان گفت، این است که هرگاه شیرازۀ نظم های اجتماعی از هم گسیخته گردد، نفوذ نظارت کنندۀ جامعه بر گرایش های فردی، دیگر کارایی خود را از دست خواهد داد و افراد جامعه به حال خود واگذار خواهند شد. در این موقعیت، آرزوهای فردی، دیگر با هنجارهای مشترک تنظیم نمی شود و درنتیجه، افراد از راهنمایی های اخلاقی بی بهره می مانند و هر کسی فقط اهداف شخصی خود را دنبال می کند. در وضعیت آنومیک، جامعه نفوذ خود را از دست می دهد.61

هدف پژوهش حاضر، شناخت و بررسی عوامل محیطی مؤثر بر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی در شهر زنجان است که درک صحیح این عوامل می‏تواند برنامه های مربوط به کنترل و پیشگیری از گرایش مردم این شهر به مواد مخدر صنعتی را هدایت و پشتیبانی کند. با وجود جرم‏انگاری های شدید قانون مبارزه با مواد مخدر در راستای پیشگیری و کاهش این معضل اجتماعی، همچنان مصرف این مواد خانمان سوز رو به افزایش است. آنچه که بایستی موردتوجه باشد در شرایطی که اعتیاد یک بیماری اجتماعی تلقی شود تا یک رفتار مجرمانه، بازپذیری اجتماعی این افراد آسان تر خواهد بود و جامعه دیگر به این افراد با عینک بزهکارانه نگاه نخواهد کرد؛ بنابراین برای حل این مسئله به نظر می رسد که بایستی ریشه ای و زیربنایی اقدام شود و برای این منظور، باید شکاف های موجود در جامعه، چه از نظر اجتماعی ـ فرهنگی و چه از نظر اقتصادی برطرف گردد، صرف اعمال اقدامات سرکوبگرانۀ کیفری نخواهد توانست کاری را از پیش ببرد. مبانی نظری این تحقیق هم، نظریۀ فشار (آنومی دورکیم و مرتن و بی سازمانی اجتماعی شاو مک کی) می باشد که یافته های تحقیق با این تئوری ها همخوانی دارد. تحقیق حاضر طبق این نظریات، بیانگر این است که اعتیاد ریشۀ ساختاری ـ فرهنگی دارد. بایستی تمامی نهادهای عمومی، دولتی و مدنی برای حل این مسئله قیام کنند.

نتایج این تحقیق نشان داد که بین تحصیلات مصرف کننده و اعتیادشان رابطۀ غیرمستقیم وجود دارد. افرادی که تحصیلات بالاتری دارند، کمتر دچار این معضل می شوند. تحصیلات پدر هم بر اعتیاد افراد تأثیر غیرمستقیم داشت. این امر بیانگر این است که هرچه والدین و به خصوص پدر آگاهی بیشتری نسبت به مواد مخدر و اعتیاد و تبعات آن، داشته باشند، بهتر می توانند فرزندان خود را تربیت کرده و از گرایش به راه های انحرافی منع کنند. مسئلۀ دیگری که قابل توجه بود، سن شروع اولین مادۀ مصرفی می باشد که بیشتر افراد موردمطالعه به گزینۀ ۱۸-۱۳ سالگی پاسخ داده بودند که بر این اساس می توان گفت هرچه افراد در سنین پایین تر مصرف مواد مخدر را تجربه کنند، احتمال ادامه و گرایش به سمت مواد مخدر صنعتی بیشتر است. طبق جامعۀ آماری تحقیق، بیشترین قربانیان این معضل جوانان بودند که به دلایل گوناگون جامعه شناختی گرفتار چنین مسئلۀ بزرگی شده اند. مسئله دیگری که در این تحقیق قابل توجه بود، میزان بالای ارقام سیاه و خاکستری بزهکاری بود، به طوری که همۀ افراد موردمطالعه اذعان کرده اند که حداقل یک بار مرتکب جرم گردیده و جرم آنها کشف شده ولی دستگیر نشده اند اما در رابطه با رقم سیاه باید گفت که بیش از پنجاه درصد پاسخگویان بر ارتکاب جرایم مختلف صحّه گذاشته اند ولی جرم آنها هیچ وقت کشف نشده است و بیشترین میزان جرایم ارتکابی در زمینة مواد مخدر بوده است. نتایج حاصل از فرضیات تحقیق حاکی از این بود که بین متغیرهای مستقل (آنومی، محل سکونت و مهاجرت، دسترسی آسان به مواد مخدر و بیکاری) و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی در شهر زنجان رابطۀ معنا دار قوی وجود دارد، به طوری که رابطۀ متغیرهای مستقل با متغیر وابسته مثبت و مستقیم بود؛ اما در بحث تحلیل رگرسیون، درخصوص مطالعه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته، نتایج به دست آمده حاکی از این است که آنومی بیشترین پتانسیل پیش بینی را بر اعتیاد نشان می دهد؛ ولی از میان متغیرهای مستقل، بیکاری قدرت پیش بینی کنندگی ضعیفی نسبت به دیگر متغیرها داشت. آنچه قابل توجه است اینکه همه افراد موردمطالعه اذعان داشته اند که بیکاری نسبت به دیگر متغیرها تأثیر کمتری داشته است؛ بنابراین برای پیشگیری از این آسیب اجتماعی مهم، بایستی اقدامات جدّی صورت بگیرد.

پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر به مراتب آسان تر از درمان آن است. لذا برای پیشگیری از شیوع این آسیب خانمان سوز اجتماعی، راهکارهای عملی به صورت ذیل مطرح می شود:

ـ باتوجه به کاهش میانگین سنی گرایش به مواد مخدر صنعتی و شیمیایی افراد موردمطالعه به سن نوجوانی و جوانی، کنترل خانواده ها می تواند نقش محوری داشته باشد. اکثر افراد اذعان کرده اند که تحت تأثیر گروه دوستان در محیط مدرسه و خارج از آن، دور از چشم خانواده به سراغ این مواد خانمان سوز می روند. خانواده ها بایستی همواره در انتخاب دوست، مراقب فرزندان خود باشند؛

ـ باتوجه به اینکه یکی از دلایل اصلی اعتیاد به مواد مخدر صنعتی در زنجان، فراوانی و دسترسی آسان به این مواد می باشد، بایستی ضمن گسترش اقدامات قضایی و انتظامی در کنترل قاچاق و توزیع مواد، با خرده فروشان در این زمینه برخورد جدّی تری صورت گیرد. باتوجه به راحتی حمل ونقل و بدون بو بودن مواد صنعتی و شیمیایی، لازم است که مأمورین نیروی انتظامی آموزش های کافی در این خصوص را در مراکز مربوطه طی کنند؛

ـ باتوجه به اینکه مناطق جرم خیز در شهر زنجان فاقد امکانات ورزشی و تفریحی می باشد، پر کردن این خلأها می تواند در پیشگیری از بزهکاری و اعتیاد در این مناطق از شهر مؤثر باشد چراکه با این اقدامات، می توان زمینة ارتکاب جرم را تا حدودی کاهش داد. همچنین با اصلاح وضعیت کالبدی و فیزیکی و کاهش به هم ریختگی فیزیکی و همچنین احداث مراکز انتظامی در این نواحی، می توان نظارت اجتماعی، غیررسمی و رسمی را تقویت کرد؛

ـ باتوجه به اینکه مهاجرت یکی از عوامل اصلی این معضل می باشد، با افزایش امکانات رفاهی ـ اقتصادی و بهبود بخشیدن به وضعیت معیشتی روستائیان و برقراری تعادل و توازن نسبی در زمینۀ اشتغال در بین روستا و شهر، می توان از مهاجرت بی رویه و تبعات آن جلوگیری کرد. همچنین باتوجه به اینکه در شرایط فعلی وضعیت اشتغال در شهر زنجان دچار رکود است، با ایجاد زمینه های اشتغال و به جریان انداختن چرخۀ تولید و کار، در شهر و روستا، از میزان آسیب های اجتماعی گوناگون از جمله اعتیاد کاسته خواهد شد؛

ـ برای نجات معتادان از اعتیاد، محیط جدیدی لازم است که راه های جدید فعالیت های اجتماعی ـ فرهنگی را بر روی معتاد بگشاید و رفتارهای جامعه پسند او را تقویت کند؛ زیرا اکثر معتادان به خاطر عدم توجه و طرد شدن از صحنۀ اجتماع و ناامیدی از آینده رنج می برند که این مسئله، بازپذیری اجتماعی آنها را دشوار می نماید. این مورد هم درباره جامعه موردمطالعه و هم جوامع دیگر قابل تعمیم است؛

ـ باتوجه به اینکه افراد جامعه و به خصوص جامعه موردمطالعه نسبت به مسئولین و وضعیت جامعه ناامید و بی اعتماد هستند و یک نوع فردگرایی در اجتماع شکل گرفته است و با اصلاح ساختاری جامعه و ایجاد هم بستگی بین مردم و تغییر دادن نگرش آنها به اینکه چنین مسائلی با انسجام و اتحاد قابل حل است، می توان شکاف ایجادشده بین مردم و مسئولین را تا حدودی از بین برد.

 

 

 

حامی مالی:

این مقاله هیچ حامی مالی ندارد.

سپاسگزاری و قدردانی:

بدیــن وســیله از آقایان دکتر شهرام محمدی استاد محترم گروه حقوق دانشگاه کردستان، دکتر حسن طغرانگار استاد محترم گروه حقوق دانشگاه زنجان، دکتر کمال خالق پناه استاد محترم گروه جامعه شناسی دانشگاه کردستان، آقای سید مرتضی موسوی کارشناس محترم علوم اجتماعی معاونت پیشگیری از وقوع جرم دادگستری کل استان زنجان و سرکار خانم فریده فرجی کارشناس محترم شورای هماهنگی و مبارزه با مواد مخدر استان کردستان و دفتر محترم تحقیقات کاربردی نیروی انتظامی استان زنجان و شورای محترم هماهنگی و مبارزه با مواد مخدر استان زنجان بابت همکاری درتهیه و نگارش این پژوهش سپاسگزاری می شود.

مشارکت نویسندگان:

رضا احدی: مفهوم ســازی، روش شناسی، استفاده از نرم افزار، اعتبار سنجی، تحلیل، تحقیق و بررسی، منابع، نظارت بر داده، داده ها، نوشتن پیش نویس اصلی، نوشتن، بررسی و ویرایش، تصویرسازی، نظارت، مدیریت پرژه و جذب بودجه. شهرام محمدی: مفهوم سازی، اعتبارسنجی، تحلیل، منابع، نظارت بر داده ها، نوشتن، بررسی و ویرایش، نظارت، مدیریت پروژه و جذب بودجه. حسن طغرانگار: مفهوم سازی، اعتبارسنجی، تحلیل، منابع، نظارت بر داده ها، نوشتن، بررسی و ویرایش، نظارت، مدیریت پروژه و جذب بودجه.

تعارض منافع:

بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.

 


1. عیسی کاکویی دینکی و نسرین السادات قوامی، «بررسی ویژگی های جنسیتی و پیامدهای گرایش زنان به سوءمصرف مواد مخدر»، فصلنامه سلامت اجتماعی و اعتیاد ۴ (۱۳۹۳)، ۱۰.

2. محمد جهانتاب، «دوستان ناباب و اعتیاد نوجوانان»، فصلنامه سلامت اجتماعی و اعتیاد ۴ (۱۳۹۳)، ۶۴.

3. بهنام رضاقلی زاده، «نقش رسانه ها در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر»، فصلنامه سلامت اجتماعی و اعتیاد ۴ (۱۳۹۳): ۸۱-۸۰.

4. حمید صرامی، «آسیب شناسی اجتماعی مواد مخدر»، مجله اصلاح و تربیت ۱۰۳ (۱۳۸۹)، ۴.

5. حسین مظفر، منیژه ذکریایی و مریم ثابتی، «آنومی فرهنگی و اعتیاد به مواد مخدر در بین جوانان ۱۳-۲۸ سالة شهر تهران»، پژوهشنامة علوم اجتماعی ۴ (۱۳۸۸)، ۳۸.

6. حسن عماری، «بررسی تأثیر برنامة پیشگیری از اعتیاد (شادی) بر رفتارهای پرخطر جوانان در معرض خطر مصرف مواد مخدر»، مجلة مطالعات امنیت اجتماعی ۲۶ (۱۳۹۰)، ۶۳.

7. ناصر یوسفی و محمد خالدیان، «بررسی عوامل فردی، خانوادگی و محیطی گرایش افراد به مواد مخدر و اعتیاد»، فصلنامة مطالعات پیشگیری از جرم ۲۵ (۱۳۹۱)، ۷۸.

8. ابراهیم صالح آبادی و محسن سلیمی امان آباد، «بررسی رابطة سبک زندگی جوانان و گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی در شهر شیروان»، فصلنامة جامعه شناسی مطالعات جوانان ۶ (۱۳۹۱)، ۶۰.

9. رویا نوری و بابک قرقلو، «بررسی نقاط قوت و محدودیت های به کارگیری پلیس زن در عرصة مبارزه با مواد اعتیادآور در کشور ایران»، مجلة پلیس زن ۱۲ (۱۳۸۹): ۱۰۰-۹۹.

10. راب وایت و فیونا هینز، جرم و جرم شناسی، ترجمة علی سلیمی (قم: انتشارات حوزه و دانشگاه، ۱۳۹۲۱۴۱.

11. علی نجفی توانا، جرم شناسی (تهران: نشر آموزش و سنجش، ۱۳۹۰۷۷-۷۶.

12. Anomi

13. Emile Durkheim

14. وایت و هینز، پیشین، ۱۴۶.

15. فرانک پی. ویلیامز و ماری لین دی مک شین، نظریه های جرم شناسی، ترجمة حمیدرضا ملک محمدی (تهران: نشر میزان، ۱۳۹۱)، ۵۶-۵۵.

16. فریده ممتاز، انحرافات اجتماعی (نظریه ها و دیدگاه ها) (تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۸۵۷.

17. ارل رابینگتن و مارتین واینبرگ، رویکردهای نظری هفت گانه در بررسی مسائل اجتماعی، ترجمه رحمت اله صدیق سروستانی (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۹۳۱۰۰.

18. دی.ای.د واس، پیمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمة هوشنگ نایبی (تهران: نشر نی، ۱۳۹۳۲۳.

19. رابرت فرنام، «خطر خودکشی در اعتیاد؛ ارزیابی و مداخله»، فصلنامه طب اعتیاد ۲ (۱۳۹۲)، ۵۱.

20. مهدی نصرت آبادی و دیگران، «پیش بینی گرایش به افکار خودکشی بر اساس متغیرهای روانی ـ اجتماعی و احتمال اعتیاد به مواد در سربازان وظیفه: یک الگوی ساختاری»، فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی ایلام ۶ (۱۳۹۵)، ۸۸.

21. همان، ۹۳.

22. علی سلیمی و محمد داوری، جامعه شناسی کج روی (قم: انتشارات حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۶۳۲۶-۳۲۵.

23. Marvin. D. Krohn, “A Durkheimain Analysis of International Crime Rates,” Social Forces 2 (1978): 654.

24. شبنم اله پناه، «زاویة جامعه شناسی اعتیاد به مواد مخدر»، مجله اصلاح و تربیت ۱۰۵ (۱۳۸۹)، ۱۶.

25. Robert K. Merton

26. Robert. K. Merton, Social Theory and Social Structure (New York: Free Press, 1957), 126

27. مظفر، ذکریایی و ثابتی، پیشین، ۴۱.

28. ممتاز، پیشین، ۵۱.

29. رابینگتن و واینبرگ، پیشین، ۱۰۱.

30. ممتاز، پیشین، ۷۷.

31. سلیمی و داوری، پیشین، ۳۲۹.

32. ویلیامز و مک شین، پیشین، ۱۱۳.

33. جرج ولد، توماس برنارد و جفری اسنیپس، جرم شناسی نظری، ترجمة علی شجاعی (تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۸)، ۲۲۱.

34. در این جدول + نشانة «پذیرش» و - نشانه‏ی «رد» و +- نشانه‏ی «رد ارزش های غالب و جایگزینی ارزش‏های نوین» می‏باشد.

35. سلیمی و داوری، پیشین، ۱۱۷.

36. ممتاز، پیشین، ۷۰.

37. اله پناه، پیشین، ۱۶.

38. Clifford R. Shaw

39. Henry D. Mckay

40. ممتاز، پیشین، ۸۱.

41. ولد، برنارد و اسنیپس، پیشین، ۱۹۸-۱۹۷.

42. وایت و هینز، پیشین، ۱۵۱.

43. Germ. F. Jensen, “Social Organization Theory,” In Encyclopedia of Criminology, ed. Wight, R. A. (New York: Fitzroy Publishers, 2003), 1.

44. Clifford R. Shaw and Henry D. Mckey, Juvenile Delinquency and Urban Areas (Chicago: University of Chicago Press, 1969), 225.

45. ممتاز، پیشین، ۸۷-۸۵.

46. سلیمی و داوری، پیشین، ۳۲۴-۳۲۳.

47. وایت و هینز، پیشین، ۱۵۳-۱۵۲.

48. ولد، برنارد و اسنیپس، پیشین، ۲۰۲-۲۰۱.

49. وایت و هینز، پیشین، ۱۵۴.

50. رقم خاکستری بزهکاری هم به کلیۀ اعمال خلاف قانونی اطلاق می شود که به اطلاع دستگاه های انتظامی و قضایی رسیده است؛ اما ممکن است علی رغم شروع به تحقیق و اعلام جرم، به دلایل مختلفی، برخی از موضوعات منجر به صدور حکم محکومیت نشده باشد. در این رابطه، مصونیت از تعقیب، بایگانی نمودن پرونده به دلیل صدور قرار منع تعقیب، موقوفی تعقیب یا حکم تبرئه از جمله علل عدم احتساب در آمار خواهند بود. ضمن آنکه جرایمی که به دلیل کم اهمیت بودن یا فراوانی و عادی شدن، پلیس آنها را موردتعقیب قرار نمی دهد. مثل سرقت از مغازه های بزرگ به خاطر شایع بودن آن و عدم ظرفیت دستگاه های قضایی و انتظامی، عملاً از پیگیری آن صرف نظر می شود. علی نجفی توانا، پیشین، ۱۰۰.

51. درمورد رقم سیاه بزهکاری هم بایستی گفت که از نظر آمار و ارقام، تعدادی از جرایم به صورت ناشناخته می مانند، زیرا جرایم ارتکابی همیشه در آمارهای جنایی منعکس نمی شوند و مواردی که افشاء نمی شوند؛ مرتکبان آنها نیز تحت تعقیب قرار نمی‏گیرند. جرم شناسان آنها را «رقم سیاه بزهکاری» نامیده اند. علی حسین نجفی ابرندآبادی، تقریرات درس جرم شناسی، به کوشش غلامرضا جلالی (شیراز: دانشگاه شیراز، ۱۳۷۰۱۱۵.

52. دوستاره (**) در کنار ضریب هم بستگی به معنای رابطه معنادار در سطح ۹۹ درصد، یک ستاره (*) معناداری

در سطح ۹۵ درصد می باشد.

53. Sk. Nazrul Islam, “Sexuel Life Style, Drug Habit and Social Demographic Status of Drug Addict in Banghladesh,” Public Health 114 (2000): 118-134.

54. حسین بنی فاطمه، محمد عباس زاده و داوود فاطمی، «بی سازمانی اجتماعی و بزهکاری نوجوانان پسر شهر زنجان»، فصلنامه مطالعات امنیت اجتماعی ۳۱ (۱۳۹۱)، ۳۱.

55. ممتاز، پیشین، ۶۸.

56. سلیمی و داوری، پیشین، ۳۲۸.

57. Orford

58. یوسفی و خالدیان، پیشین، ۸۴.

59. فریده ممتاز، پیشین، ۵۶-۵۵.

60. شهلا معظمی، بزهکاری کودکان و نوجوانان (تهران: نشر دادگستر، ۱۳۹۳۱۷۰.

61. اکبر علی وردی نیا، «مطالعة جامعه شناختی اعتیاد به مواد مخدر در ایران»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی رفاه اجتماعی ۲۰ (۱۳۸۵)، ۲۰۵.

 

 
الف) منابع فارسی
آقابخشی، حبیب، بهرنگ صدیقی و محمد اسکندری. «بررسی عوامل مؤثر بر گرایش جوانان بر سوءمصرف مواد مخدر صنعتی». فصلنامه پژوهش اجتماعی ۴ (۱۳۸۸): ۸۷-۷۱.
امیرپور، مهناز و محسن قربانی. «علل تغییر الگوی مصرف مواد مخدر از کم خطر به پرخطر». فصلنامه علمی ـ پژوهشی رفاه اجتماعی ۴۸ (۱۳۹۱): ۲۲۸-۲۰۱.
ایدر، نبی اله، رقیه امیری، سمیه امیری، الهام عباسی. «تبیین جامعه شناختی گرایش به اعتیاد به مواد مخدر در بین جوانان مرد (۲۸-۱۸ سال) هندیجان و ارائة راهکارهای پیشگیری از آن». فصلنامة دانش انتظامی خوزستان ۲ (۱۳۹۱): ۱۲۴-۱۱۱.
بنی فاطمه، حسین، محمد عباس زاده و داوود فاطمی. «بی سازمانی اجتماعی و بزهکاری نوجوانان پسر شهر زنجان». فصلنامه مطالعات امنیت اجتماعی ۳۱ (۱۳۹۱): ۳۶-۱۳.
بیات، محبوبه، آرزو شاهسواری و فتانه قدیریان. «بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد جوانان و نوجوانان درمورد اکستازی». نشریه پژهشی ـ تحلیلی مندیش ۴ و ۵ (۱۳۹۱): ۴۳-۳۵.
پورافکاری، نصراله، بهزاد حکیمی نیا و حدیث عنایتی. «مطالعه ارتباط بین آنومی، اقتدارگرایی و تمایل به رفتار انحرافی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز)». نشریه دانشکده علوم اجتماعی ۳۵-۳۳ (۱۳۹۰): ۹۰-۶۷.
تاتار، علی و المیرا اعزازی. «بررسی تأثیر ازهم گسیختگی خانواده بر گرایش جوانان به مواد مخدر صنعتی در استان خراسان شمالی». فصلنامه علمی ـ تخصصی دانش انتظامی خراسان شمالی ۶ (۱۳۹۴): ۴۴-۳۳.
جلالی، حمید. «بررسی عوامل مؤثر بر گرایش جوانان و نوجوانان شهرستان دلیجان به مصرف مواد مخدر و راهکارهای مقابله با آن». پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۹۱.
جهانتاب، محمد. «دوستان ناباب و اعتیاد نوجوانان». فصلنامه سلامت اجتماعی و اعتیاد ۴ (۱۳۹۳): ۷۸-۶۳.
چلبی، مسعود و محمد مبارکی. «تجزیه و تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی و جرم». مجله جامعه شناسی ایران ۲ (۱۳۸۴): ۴۴-۳.
حاجلی، علی، محمدعلی زکریایی و سودابه حجتی کرمانی. «نگرش مردم به سوءمصرف مواد مخدر در کشور». مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران ۲ (۱۳۸۹): ۱۱۲-۸۱.
حجاریان، احمد و یوسف قنبری. «شناسایی و تحلیل مؤلفه های اجتماعی مؤثر در گرایش جوانان روستایی به اعتیاد در مناطق روستایی شهرستان اصفهان». فصلنامة اعتیادپژوهی ۲۷ (۱۳۹۲): ۷۸-۶۷.
خادمیان، طلیعه و زهرا قناعتیان. «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر اعتیاد زنان معتاد به مواد مخدر مراکز بازپروری و کاهش آسیب زنان شهر تهران (مرکز تولد دوباره و خانه خورشید)». پژوهشنامه علوم اجتماعی ۴ (۱۳۸۷): ۸۵-۵۹.
خطیب طرقبه، حانیه. «بررسی عوامل اجتماعی و فردی مؤثر بر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی (در بین جوانان پسر در شهر تهران)». پایان نامة کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۹۱.
خلیلی، احمد. «عوامل اعتیاد». ماهنامة نفت پارس ۴۶ (۱۳۸۶): ۴۲.
درتاج، فریبا. «بررسی نقش عوامل در گرایش به مواد مخدر جدید». مجله برنامه ریزی رفاه و توسعة اجتماعی ۴ (۱۳۸۹): ۱۶۶-۱۵۱.
دعاگویان، داوود و اصحاب حبیب زاد. «بررسی عوامل مؤثر بر تغییر الگوی مصرف مواد مخدر در میان جوانان (از مواد سبک به سنگین)». فصلنامه دانش انتظامی ۱ (۱۳۹۰): ۱۳۰-۱۰۵.
دهقانی، خدیجه. «جوانان و سوءمصرف آمفتامین ها و اکستازی». خلاصة مقالات سومین همایش سراسری اعتیاد، یزد، ۱۳۸۳.
رابینگتن، ارل و مارتین واینبرگ. رویکردهای نظری هفتگانه در بررسی مسائل اجتماعی. ترجمة رحمتاله صدیق سروستانی. چاپ ۹. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۹۳.
راستینه، سعید. «علل گرایش جوانان و نوجوانان شهرستان محلات به مواد مخدر و راهکارهای مقابله با آن». پایان نامة کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۹۲.
رضاخانی مقدم، حامد، داوود شجاعی زاده، بهنام لشگرآرا، حسین صفری، محمدتقی سوادپور و رزاق صحبت زاده. «مقایسة مصرف مواد مخدر و علل گرایش به آن در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشگاه تهران». مجلة تحقیقات نظام سلامت ۷ (۱۳۹۱): ۱۳۱۰-۱۳۰۰.
رضاقلی زاده، بهنام. «نقش رسانه ها در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر». فصلنامه سلامت اجتماعی و اعتیاد ۴ (۱۳۹۳): ۱۰۰-۷۹.
رئیسی، پروانه. «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر صنعتی در شهرستان شهرکرد». پایان‏نامة کارشناسی ارشد، اصفهان: دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲.
زکی، محمدعلی. «اثر مهاجرت بر ساخت اجتماعی ـ اقتصادی جوامع شهری (مطالعة موردی: مقایسة شاهین شهر با خمینی شهر)». مجلة مطالعات شهری ۲ (۱۳۹۱): ۱۱۲-۸۳.
زیاری، کرامت اله. «بررسی آسایش و امنیت در محله های شهر یزد». فصلنامه پژوهش های جغرافیای انسانی ۷۶ (۱۳۹۰): ۱۱-۱.
سلیمی، علی و محمد داوری. جامعه شناسی کج روی. چاپ ۳. قم: انتشارات حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۶.
سیام، شهره. «بررسی شیوع سوءمصرف مواد اعتیادآور بین دانشجویان پسر دانشگاه های مختلف شهر رشت در سال ۱۳۸۴». مجله شرق ۴ (۱۳۸۵): ۲۸۵-۲۷۹.
صالح آبادی، ابراهیم و محسن سلیمی امان آباد. «بررسی رابطة سبک زندگی جوانان و گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی در شهر شیروان». فصلنامه جامعه شناسی مطالعات جوانان ۶ (۱۳۹۱): ۷۰-۵۷.
صالحی جونقالی، فرحناز. «بررسی تأثیر عوامل اقتصادی ـ اجتماعی مؤثر بر اعتیاد (مطالعه موردی: زندان شهرکرد)». پایاننامه کارشناسی‏ارشد، شیراز: دانشگاه شیراز، ۱۳۷۹.
صرامی، حمید. «آسیب شناسی اجتماعی مواد مخدر». مجله اصلاح و تربیت ١٠٣ (١٣٨٩): ۱۳-۴.
علی وردی نیا، اکبر. «مطالعة جامعه شناختی اعتیاد به مواد مخدر در ایران». فصلنامه علمی ـ پژوهشی رفاه اجتماعی ۲۰ (۱۳۸۵): ۲۱۲-۱۹۳.
عماری، حسن. «بررسی تأثیر برنامة پیشگیری از اعتیاد «شادی» بر رفتارهای پرخطر جوانان در معرض خطر مصرف مواد مخدر». مجله مطالعات امنیت اجتماعی ٢٦ (١٣٩٠): ٨٢-٦١.
غفاری زاده، محمد. «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر اعتیاد (مطالعه موردی معتادان دارای پرونده در ستاد مبارزه با مواد مخدر شهرستان خواف)». پایان نامة کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۸۶.
فرنام، رابرت. «خطر خودکشی در اعتیاد؛ ارزیابی و مداخله». فصلنامه طب اعتیاد ۲ (۱۳۹۲): ۵۶-۴۹.
کاکویی دینکی، عیسی و نسرین السادات قوامی. «بررسی ویژگی های جنسیتی و پیامدهای گرایش زنان به سوءمصرف مواد مخدر». فصلنامه سلامت اجتماعی و اعتیاد ۴ (۱۳۹۳): ۳۲-۹.
کلانتری، محسن، سمیه قزلباش و بامشاد یغمایی. «بررسی جغرافیایی کانون های جرم خیز شهر زنجان (مورد مطالعه: جرایم مرتبط با مواد مخدر)». مجله پژوهش های جغرافیای انسانی ۷۴ (۱۳۸۹): ۵۹-۴۱.
کلانتری، محسن، سمیه قزلباش و کاظم جباری. «تحلیل فضایی بزهکاری شهری با استفاده از مدل تخمین تراکم کرنل (مورد مطالعه: جرایم شرارت، نزاع و درگیری در شهر زنجان)». فصلنامه نظم و امنیت اجتماعی ۳ (۱۳۸۸): ۱۰۰-۷۳.
کوثری، مسعود. «آنومی اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر». فصلنامه علمی ـ پژوهشی سوءمصرف مواد ۵ (۱۳۸۲): ۳۰-۱۳.
کی نیا، مهدی. مبانی جرم شناسی. جلد ۲. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰.
محمدی، کوروش. «طرح بررسی علل تغییر الگوی مصرف مواد مخدر از سنتی به صنعتی در ایران (استان های لرستان اصفهان)». دومین همایش سراسری هجوم خاموش، خرم آباد، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰.
مساواتی آذر، مجید. آسیب شناسی اجتماعی ایران. تبریز: انتشارات نوبل، ۱۳۷۳.
مظفر، حسین، منیژه ذکریایی و مریم ثابتی. «آنومی فرهنگی و اعتیاد به مواد مخدر در بین جوانان ١٣-٢٨ سالة شهر تهران». پژوهشنامة علوم اجتماعی ۴ (۱۳۸۸): ۵۴-۳۳.
معظمی، شهلا. بزهکاری کودکان و نوجوانان. تهران: نشر دادگستر، ۱۳۹۳.
ممتاز، فریده. انحرافات اجتماعی (نظریه ها و دیدگاه ها). چاپ سوم. تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۸.
نجفی ابرندآبادی، علی حسین. تقریرات درس جرم شناسی. به کوشش غلامرضا جلالی. شیراز: دانشگاه شیراز، ۱۳۷۰.
نجفی توانا، علی. جرم شناسی. چاپ یازدهم. تهران: نشر آموزش و سنجش، ۱۳۹۰.
نصرت آبادی، مهدی، زهره حلوایی پور و غلامرضا قائد امینی هارونی. «پیش بینی گرایش به افکار خودکشی بر اساس متغیرهای روانی ـ اجتماعی و احتمال اعتیاد به مواد در سربازان وظیفه: یک الگوی ساختاری». فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی ایلام ۶ (۱۳۹۵): ۹۶-۸۷.
نوری، رویا و بابک قرقلو. «بررسی نقاط قوت و محدودیت های به کارگیری پلیس زن در عرصة مبارزه با مواد اعتیادآور در کشور ایران». مجله پلیس زن ۱۲ (۱۳۸۹): ۱۲۸-۹۶.
واس، دی.ای.د. پیمایش در تحقیقات اجتماعی. ترجمه هوشنگ نایبی. چاپ ۱۶. تهران: نشر نی، ۱۳۹۳.
وایت، راب و فیونا هینز. جرم و جرم شناسی. ترجمة علی سلیمی. چاپ ۶. قم: انتشارات حوزه و دانشگاه، ۱۳۹۲.
ولد، جرج، توماس برنارد، و جفری اسنیپس. جرم شناسی نظری. ترجمة علی شجاعی. چاپ سوم. تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۸.
ویلیامز، فرانک پی و ماری لین دی مک شین. نظریه های جرم شناسی. ترجمة حمیدرضا ملک محمدی. چاپ ۴. تهران: نشر میزان، ۱۳۹۱.
اله پناه، شبنم. «زاویة جامعه شناسی اعتیاد به مواد مخدر». مجله اصلاح و تربیت ۱۰۵ (۱۳۸۹): ۱۶-۱۰.
یاراحمدی، یحیی و رفیق حسنی. «بررسی عوامل مؤثر بر گرایش زنان به اعتیاد به مواد مخدر و روان گردان ها». طرح پژوهشی، سنندج: ستاد مبارزه با مواد مخدر، ۱۳۹۴.
یوسفی، ناصر و محمد خالدیان. «بررسی عوامل فردی، خانوادگی و محیطی گرایش افراد به مواد مخدر و اعتیاد». فصلنامه مطالعات پیشگیری از جرم ۲۵ (۱۳۹۱): ۹۴-۷۷.
 
ب) منابع خارجی
Islam, Sk. Nuzrul. “Sexuel Life Style, Drug Habit and Social Demographic Status of Drug Addict in Banghladesh.” Public Health 114 (2000): 389-92.
Jensen, Germ. F. “Social Organization Theory”. in: Wight, R. A. (ed.). Encyclopedia of Criminology, New York: Fitzroy Publishers, 2003.
Krohn, Marvin. D. “A Durkheimain Analysis of International Crime Rates.” Social Forces 57 (1978): 654-670.
Merton, Robert. K. Social Theory and Social Structure. New York: Free Press, 1957.
Shaw, Clifford R. and Mckey Henry D. Juvenile Delinquency and Urban Areas. Chicago: University of Chicago Press, 1969.